دانلود رایگان رمان به یادم بیار اثر ❤️ دلان
دانلود رمان به یادم بیار اثر ❤️ دلان (دل آن) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دختری به نام ترنج که حافظه اش را در یک تصادف از دست داده و اطرافیانش سعی در کمک به او جهت بازگشت حافظه اش دارند، اما طی این اتفاق ها ترنج یک چیز را به یاد میآورد، که یک نفر حین تصادف همراهش در ماشین بوده اما هیچ چیز و هیچکس وجود آن فرد ناشناس را تایید نمیکند …
خلاصه رمان به یادم بیار
برای بار هزارم بین فولدر و درایوهای سیستم میگردم و پوف میکنم. پونه در حال خوندن جزوه اش بدون اینکه سر بالا بیاره به حرف میاد. -هزار بار این عکسا و فیلما رو دیدی ترنج، اینقدر سخت نگیر. -پونه بالاخره که چی؟ باید چیزی یادم بیاد یا نه؟ -آره ولی نه به زورا با این کارا نمیشه که… -پس چیکار کنم؟ -آروم باش از ظهر نشستی پای لپ تاپ هی این پوشه و اون پوشه عکسا و فیلما رو میگردی چی می خوای از این عکسا؟ میخوای زبون وا کنن واست خاطره بگن؟ با حرص روی مبل دراز میکشم و به سقف سفید خونه
نگاه میکنم: پونه؟ -هوم؟ -من اجارهی اینجا رو خودم در میآوردم؟ بالاخره سرش رو از توی جزوه بالا میاره و نگاهم میکنه: یعنی چی؟ -یعنی خودم خرج خودمو میدادم؟ یعنی اجارهی این خونه رو با پول کارم توی اون چی بود آها خرجم رو با کار توی همون آموزشگاه در میآوردم؟ -نه اجاره خونه رو عموت میداد از اون آموزشگاه پول زیادی نمیگرفتی یعنی شاگرد خیلی کمی داشتی. با یه نگاه خاص جوری که انگار ذهنش جای دیگهست اروم ادامه میده: خودت اینطوری میگفتی! -یعنی چی؟ سرش رو تکون میده و لبخند میزنه:
هیچی. مشغول خوندن ادامهی جزوه اش میشه، من نمیتونم دلیل این رفتارش رو درک کنم و بازهم به سقف زل میزنم. با صدای پیام گوشیش برای لحظه ای حواسش به سمت گوشی میره و چیزی که برای چندمین بار توی ذهنم چرخ میخوره رو مرتب میکنم. -پونه؟ -چیه؟ -من هیچ دوستی توی دانشگاه نداشتم؟ -نمیدونم چطور؟ -چرا حتی یه نفر سراغ منو نگرفت؟ جزوه اش رو میبنده و نگاهم میکنه. -آی کیو گوشیت توی تصادف ناپدید شده، حواست هست؟ -منظورم اینه یعنی حتی یه نفر از دوستامم آدرس خونه رو بلد نیست …