رمان رسوایی کوثر شاهینی فر
عنوان | رمان رسوایی |
نویسنده | کوثر شاهینی فر |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 454 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان رسوایی اثر کوثر شاهینی فر با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آذین رها شده، دور انداخته شده با خانواده ای که اونو لکه ی ننگ میدوننمایه ی آبروریزی، رسوایی بی نهایتی که دامنش رو لکه دار کرده، سپهر دوست دوران بچگی، فرزاده عاشق یا کیهانه مجنون، کدوم ناجی میشه؟ فراری دادن آذین از این باتلاق آسون نیست، آخر قصه مون کجا میرسه؟، پر از التهابه روزهای بی کسی، تنهایی، عاشقی …
خلاصه رمان رسوایی
آخرین تابلو رو هم بین بقیه جا دادم. می خواستم به تابلوی کناری نگاه نکنم. اما شبیه بیماری شده بودم که از غذایی منع می شه، اما دلش ناخونک زدن می خواد و من نگاه لعنتیم اصلا منحرف نمی شد و بدتر خیره می شدم به این تک چشم سیاهی که روزگارم رو سیاه رنگ زده بود. حافظه م ایراد پیدا کرده بود اما جذبه ی این نگاه از یادم نمی رفت، حتی بین این همه هیاهو ! گفته بود دوسم داره، از جنس همون دوست داشتنایی که کسی بلد نیست، گفته بود خوب
نیست این همه دل بستگی و این که چال روی لپ های من حاله دلش رو خوب می کنه ! اقعا خوب نبود … اما قسمت بدترینه آن ، وابستگی به همین جمله های کم و بیش رمانتیک بود که یکی از اونا برای لبخند تا آخر روزم کافی بود… هیچ عشقی شبیه عشق اول نیست و قشنگ تر اینکه همون عشق، آخرین عشق هم باشه. قشنگ تر؟ اینکه بعد از این همه اتفاق هنوز هم انتهایی ترین انتهای ویرونه های دلت و پیریه تو اوج جوونی بازم نگاهت دو دو بزنه
برای دیدن کسی که نیست! به نظرم اصلا قشنگ نیست و فقط یه حماقت جبران ناپذیره و اینکه این حماقت رو دوست داری و به بهای تموم روزای باقی مونده از عمرت تموم میشه! همونطور ایستادم و به تابلو ها نگاه میکردم به اینکه حماقت که شاخ و دم نداشت…. صدای دراومد. عقب رو نگاه کردم که سر و کله ی آیدا پیدا شد: سلام علیکم! هر طور حساب می کردم آخرین باری که آیدا عاقلانه رفتار کرده بود یادم نمی اومد. نفس عمیقی کشیدم: علیک سلام، طویله نیست !
فقط جهت معرفی، و نقد به زودی …
- انتشار : 07/12/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
چرا نمی تونم دانلود کنم