رمان رویای سپید
عنوان | رمان رویای سپید |
نویسنده | کیوان عزیزی |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 2963 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان رویای سپید اثر کیوان عزیزی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
حامد بعد از ۸ سال زندگی زناشویی عجولانه بر اثر یک اشتباه سپیده را طلاق میدهد، اما زود، پشیمان میشود! حالا خواستگار مطرحی برای سپیده پیدا شده، حامد که پشیمان از تصمیم اشتباه خود است با شنیدن این خبر عصبانی شده و قصد دارد هر طور شده سپیده را برگرداند …
خلاصه رمان رویای سپید
دلم نمیخواست همه چیز به سرعت اتفاق بیفتد. قرص هایی را که دکتر صبح داده بود خوردم و حالت خواب آلودگی داشتم. بار دست حامد زیاد بود با توجه به عملی که تازه کرده بود، نباید دستش سنگین میشد. از مهربد خواستم وسایل خودش را بیاورد ولی هرچه تلاش کردم کیف دستی مرا نداد. وارد خانه شدیم از چیزی که میدیدم به وجد آمدم انتظارش را نداشتم خانه بینهایت تمیز و پر از گل روی تمام میزها هم به صورت پراکنده شمع های کوچک بود. حامد اول رفت و به سرعت با فندک یک به یک شمعها را روشن کرد. آمد کنار ایستاد و گفت: به خونه خودت
خوش اومدی. تشکر کردم و وارد آن همه زیبایی و هارمونی بینظیر شدم. مهربد هم با شادی کودکانه گفت: آخ جون بالاخره مامان اومد خونه! استقبال و محبتشان به دلم نشست و باعث شد در اولین قدم از کاری که کردم پشیمان نباشم. شاید اگر هر کس دیگری بود دکتر مجد را با آن همه محسنات و پرستیژ اجتماعی ممتاز، از دست نمیداد ولی من حامد و زندگی خودمان را دوست داشتم به مجللی زندگی که مجد میتوانست برایم فراهم کند نبود ولی ارزشش برایم صدها برابر بالاتر بود. مهربد مسواک زد و برای خواب آماده شد. شب بخیر گفت، او را با جان و دل بوسیدم و با
صدای بلند آرزو کردم خواب راحت داشته باشد و خوابهای خوب ببیند. مهربد رفت. همانطور مستأصل و بلاتکليف وسط سالن ایستاده بودم حامد از اتاقش بیرون آمد به طرفم قدم برداشت نزدیکم شد و آهسته گفت: بازم خوش آمدی… دستم را گرفت و مرا با خود سمت اتاقش برد. نمیدانم چه حسی کرد که قبل از ورود به اتاق گفت: میتونی روی قولم حساب بازکنی، همه چیز هر طور تو بخوای پیش میره پس نگران هیچی نباش دلم میخواد تو این خونه آرامش داشته باشی. وارد اتاق شدیم این یک هفته انگار آب از آب تکان نخورده بود به همان مرتبی بود که هفته قبل دیدم …
- انتشار : 15/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403