رمان صبرکن دارم عاشقت میشم

عنوانرمان صبرکن دارم عاشقت میشم
نویسندهشيما آبيان
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1465
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان صبرکن دارم عاشقت میشم اثر شيما آبيان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان این رمان جذاب از آنجایی آغاز میشود که سودا به دستور سورن به خانه ی اهورا می رود تا یک سری مدارک را بدزد تا پول زیادی بدست بیاورد ، اما اهورا او را موقع دزدی می گیرد و از اینجا داستان شروع می شود …

خلاصه رمان صبرکن دارم عاشقت میشم

همه جا تاریک بود و چشم چشم رو نمی‌دید! پشت بوته ها و شمشادهاى روبروى خونه پنهون شده بودیم. سامان آروم رو بهم کردو گفت: سودا یک وقت گیر نیفتیم! بخدا دیگه تحمل هلفدونى رو ندارممنم با صدای خفه ای گفتم:نه مطمئن باش…! خیالت! تخت…! همه چى تحت کنترلمه!به پول خوبش فكر کن!.. دیگه تا آخر عمرمون میشیم خانوم و آقاى خودمون تو بشین تو خونه خانومى کن …!من هم میشم آقات! سرورى تو میكنم گمشو بینیم…! عنتررررر !! خندیدم: حالا بیا بریم تمام چراغ های خونه

خاموش بود. ساعت دوازده نیمه.شب بود سامان جست و چابک از دیوار بالا رفت و آروم در رو. برای من باز کرد.! ..همونطور که وارد مي شدم به خونه نگاه کردم. یک خونه‌ی دوبلكس بود آروم از گوشه ی دیوار باهم حرکت کردیم. پام روی .یک شاخه ی خشک درخت رفت و صدای بدی داد!! اعععع! سودا درست راه برو دیگه سر و صدا نكن دستم رو روی بینى ام گذاشتم و گفتم:هیسسس!آروم .حرف بزن…! باشه …!خو تاریک بود ندیدم! مرده شورتو ببرن !..هیچي نگفتم…!میدونستم از سر ترسشه به در پرجلال و

جبروت خونه رسیدیم و سامان زانو زد و با ابزار کارش قفل درو باز کرد و از جاش بلند شد و گفت:خوب من رفتم…! اما بار آخره دارم بهت میگم تو.!.. هم نرو! به سمت در خونه هولش دادم و گفتم: برو به امون خدا و آروم آروم قدم برداشتم و همینطورى به طبقه ی بالا رفتم…! همون اتاقي که گفته و آدرس داده بودند اگه مدارک رو مي بردم پول درشتي گیرم میومد که به !… قول سورن تا آخر عمرم خانوم خودم مى شدم وقتي به اتاق رسیدم دنبال گاو صندوق گشتم و تو کمد لباس ها پیداش کردم و فورى بند و بساطمو بیرون .ریختم و شروع به باز کردن قفل کردم …

دانلود رمان صبرکن دارم عاشقت میشم
3.62 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان صبرکن دارم عاشقت میشم
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهار
بهار
1 سال قبل

مزخرف بود اصلا ارزش نداره
یه رمان لوس و بی معنی