رمان طلوع عشق
عنوان | رمان طلوع عشق |
نویسنده | دنیل استیل |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 244 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان طلوع عشق اثر دنیل استیل به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتزیا با سنت مارتین دختر جوانی است که در کودک پدر و مادرش را از دست داده است. ادوارد مرد میانسالی که از کودکی عاشق مادر کتریا بوده ؛ سرپرستی او را به عهده می گیرد و شاهد پر و بال گرفتن دختر جوان در حرفه ی خبرنگاری است. حرفه ای که خودش بر خلاف شان اجتماعی و ثروت بی اندازه اش انتخاب کرده است. ادوارد سالهاست که عشق چندین ساله ی خود را از دختر جوان پنهان کرده …
خلاصه رمان طلوع عشق
ادوارد هاسكام راولينگز در دفترش پشت ميز نشست. همانطور كه به اشياي روي ميز مي نگريست،نگاهش به روزنامه صبح افتاد و لبخندي بر لبانش نقش بست.در صفحه پنجم روزنامه،عكس بزرگي از يك زن جوان به چشم مي خورد كه تبسمي بر لب داشت و از پلكان هواپيما پايين مي امد. اين زن،كتزيا با سنت مارتين بود، زني كه در اجتماع وجهه و احترام خاصي داشت. عكس كوچكتر ديگري هم در همان صفحه بود كه او را در كنار مرد قد بلند و جذابي نشان مي داد.
در ان عكس ، ان دو شانه به شانه يكديگر به طرف اتومبيل ليموزيني كه در بيرون ترمينال منتظرشا بود مي رفتند. ادوارد اين مرد را مي شناخت. وي جوان ترين شريك شركت حقوقي بنتون،تاچر، پاورز و فراي بود و وينتي هيورث سوم نام داشت. اين جوان ده سال پيش از دانشكده حقوق فارغ التحصيل شده بود و ادوارد از همان زمان او را مي شناخت ولي هنگامي كه به تصاوير روزنامه مي نگريست، توجهي به وي نداشت بلكه توجهش به زن ريزنقشي معطوف بود كه در كنار وينتي ديده مي شد.
ادوارد هنوز هم موهای سياه و چشمان ابي و پوست كرم رنگ چهره كتزيا را كاملا به ياد داشت. اكنون نيز كتزيا حتي در روزنامه هم سرحال و شاداب به نظر مي رسيد. لبخندي بر لب داشت و پوست چهره اش برنزه اش شده بود.مهمترازهمه اينكه بالاخره برگشته بود.هر گاه كتزيا به مسافرت مي رفت و از محفل دوستان دور مي شد،ادوارد مي پنداشت كه غيبتش تا ابد طول خواهد كشيد.و هر بار كه كتزيا برمي گشت،ادوارد متوجه مي شد كه اشتباه مي كرده است …
- انتشار : 09/02/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403