دانلود رایگان رمان یک اس ام اس اثر آرام رضایی
دانلود رمان یک اس ام اس اثر آرام رضایی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش مجدد و لینک مستقیم رایگان
سوگند آریا مهندس کامپیوتر است که دریک خانواده ی شش نفره زندگی میکند و همیشه مستبد بودن پدرش و اینکه حرف حرف اوست در منزل برایش سوالی بی پاسخ بوده! حالا سعی میکند بیشتر وقتش را با کار و در دانشگاه بگذراند، یک شب که مهمان داشتند با دختر عمویش تا نیمه های شب به صحبت و گفتگو می پردازند، هنگام خواب یک اس ام اس برای سوگند می آید که مخاطبش را نمیشناسد و …
خلاصه رمان یک اس ام اس
مهران:” می دونستم جوابت چیه. اما باشه من که تنهام و به این روند عادت کردم می دونستم خواهش بی جائی بود معذرت میخوام.من الان دریام میخوام برم تو آب شاید نظر دریا عوض شه. منو این بار قبول کنه. فقط می خواستم صدای خواهرمو بشنوم بعد برم. از آشنایی با شما خوشحالم و ممنونم منو تحمل کردید. امیدوارم همیشه در کنار خانواده خوش باشید. منم جام پیش خونوادمه آخه خیلی دلم براشون تنگ شده می خوام برم پیششون
اگه این دریا نامرده پس باید نامردیشو ثابت کنه دیگه دیر شده. داره شلوغ میشه. از دور می بوسمت.” یعنی چی؟ این پسره خل شده بود.چرا داشت چرت و پرت می گفت. می خواست چی کار کنه. می خوام برم تو آب یعنی چی ؟ نمی دونم چرا نگران شدم. یه حس بدی پیدا کرده بودم نمی تونستم بهش فکر نکنم به اینکه ممکنه یه وقت این کارو بکنه. حرف یکی از دوستام که همش وقتی زود حرف کسی رو باور می کردم بهم می گفت تو گوشم پیچیده بود”سوگند تو ساده ای
یارو تورو شناخته داره اذیتت می کنه.” اما من نمی تونستم بی تفاوت باشم. نمی تونستم مطمئن باشم که کاری رو که گفته نمی کنه. حس می کردم باید جلوشو بگیرم.اگه خواهرش بودم نباید می گذاشتم بره. شاید داشت چاخان می کرد. اما نمی تونستم ریسک کنم. همیشه همین جوری بودم هر کاری که حتی یک درصد امکان انجامش بود مهم بود.تنها کاری که می تونستم بکنم این بود که یه جوری مشغولش کنم تا اونجا شلوغ بشه و نتونه کاری بکنه. براش sms دادم …
بابا لامصب چیکار به مهران بخت برگشته داشتین زدین کشتینش بابک مزخرف چی داشت که شد نقش اصلی حالا نمیشد با یه پایان خوب از طرف مهران و سوگند تموم میشد؟؟؟
از سوگند متنفرم خیلی چندش بودش حالم رو بد میکرد بابک که افتضاح کلا توش ببو گلابی بهترین بودش نباید سقط میکرد😖