کتاب ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد

عنوانکتاب ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد
نویسندهایرج پزشک زاد
ژانرنمایشنامه، طنز
تعداد صفحه92
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد اثر ایرج پزشک زاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

این نمایشنامه که شامل یک مقدمه، سه پرده اصلی و یک مؤخره است داستان کارمندی ساده، عیالوار و با شرافت به نام «میر محمدمهدی پورعلیزاده» است که به مرض پارسایی از نوع درجه پنج مبتلاست و به همین دلیل شیطان در تکاپوی اغوای اوست و… داستان در قالب نمایش‌نامه‌ی طنزی پُر گفتگوست و مملو از کنایات و استعاره‌های طنز.

خلاصه کتاب ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد

اطاق نشیمن منزل آقای پور علیزاده در یک آپارتمان از نوع بالاخانه های محقر دوسه اطاقی خیابان های پایین شهر از پنجره روبرو منظره خانه مقابل که از نوع همین ساختمان است دیده می شود. چند قاب ساده خط نوشته نستعلیق به دیوار آویخته است. از جمله ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد و دولت جاوید یافت هر که نکو نام زیست. آقای پور علیزاده که پیداست از راه رسیده کت خود را از تن درآورده و مشغول باز کردن بند کفش است. ملیحه زن او در کنار اطاق جلوی یک آینه دستی که روی یک چهار پایه گذاشته با حرکات عصبی مشغول برداشتن زیر ابروست. چادر نماز روی دوش دارد درگوشه دیگری عمه خانم جلوی یک چرخ خیاطی نشسته و مشغول دوختن چیزی است. مقداری چلوار دور و بر اوست. دو پسر بچه که زیر پیراهن رکابی و شلوار پیژامای راه راه به تن دارند با سر و صدا در اطاق دنبال هم میدوند.

ملیحه: (فریاد ،وای، سرسام .گرفتم الهی خبر جفتتان را برایم بیاورند الهی زیر ماشین بروید، یک دقیقه آرام بگیرید!
این کارهای باباتان برای هفت پشت من بس است شماها دیگر صدای صاحب مرده تان را ببرید! غلامرضا: آخه ننه بگو مداد قرمزم را بده. غلام عباس: مال خودم بود. ملیحه: نیم خیز میشود گورتان را گم می کنید یانه؟ بچه ها دوان از دری که به راهرو باز می شود خارج می شوند) ذليل بشويد !الهی ارث و میراث و ده و آبادیش از بین می رفت اگر این ذلیل شدهها را به جون من نمی انداخت. اون از خودش که از صبح تا شام این تن علیل مریض مرا می چزاند این هم از تخم و ترکه اش.
پورعلیزاده: (آرام) ممکن است بفرمایید تن علیل و مریض شما چه علت و مرضی دارد؟

ملیحه: یعنی میگویی من مریض نیستم؟… همین پیرارسال نبود دکترها از قلبم نوار گرفتند؟ همین پارسال نبود که آن دکتر اداره ات فشار خونم را گرفت؟ خانه آقا بابام چشم درد و گوش درد و دل درد داشتم؟ این درد و مرض ها را کجا گرفتم؟ تو این خانه تو… تو این خانه صاحب مرده ی تو! انشاء الله خداوند تمام بیمارها را شفا بدهد! حالا تمام شر، خانم؟
ملیحه: چی چی تمام شد؟ تمام آن روزی شود که این جان تصفه من از حلقم بیاید بالا. پورعلیزاده: حالا هنوز که نیامده
ملیحه: چی؟ آرزوش را به گور ببری خوابش را ببینی من بمیرم یک زن دیگر بگیری من مثل گرگ زنده ام تا صد تا مثل ترا تو گور نگذارم نمی میرم. (فریاد) اصلاً مرد، من چه هیزم تری به تو فروخته ام که میخواهی مرا بکشی؟ بنده غلط کردم خواستم شما را بکشم گفتی جانم دارد از حلقم بالا میاد گفتم شکر خدا هنوز نیامده. دستها به آسمان ای خدا ای خدا! من چه معصیتی به درگاه تو کرده بودم که این بلا را سرم آوردی؟… آخر مرد تو شوهری یا خار مغیلان؟

دانلود کتاب ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها