کتاب رویا در شب نیمه تابستان
عنوان | کتاب رویا در شب نیمه تابستان |
نویسنده | ویلیام شکسپیر |
ژانر | نمایشنامه، کمدی، فانتزی |
تعداد صفحه | 146 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان رویا در شب نیمه تابستان اثر ویلیام شکسپیر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
این نمایش حول ازدواج تزئوس و هیپولیتا میچرخد. یک زیر مجموعه درگیری بین چهار عاشق آتنی است. یکی دیگر از گروهی متشکل از شش بازیگر آماتور بازی را که قرار است قبل از عروسی اجرا کنند تمرین میکند. هر دو گروه خود را در جنگلی میبینند که پری ها در آن دخالت میکنند و انسانها را دستکاری میکنند و درگیر دسیسه خانگی خود میشوند. این نمایشنامه متشکل از چهار طرح بهم پیوسته است که با جشن عروسی دوک تزئوس آتن و ملکه آمازون، هیپولیتا، به هم پیوند میخورند، که همزمان در جنگل و قلمرو پری لند، در زیر نور ماه تنظیم میشوند …
خلاصه کتاب رویا در شب نیمه تابستان
جنگل؛ [تیتانیا در حال خواب.. کوینس، اسناگ، باتم، فلوت، اسناوت و استارولینگ داخل میشوند] باتم: همهمان هستیم؟ کوینس: تمام و کامل اینجا هم که پیدا کرده ایم برای تمرین نمایشمان بیاندازه مناسب است این چمن سبز، صحنه ما باشد. این بیشه آلیج اتاق آرایش ما باشد. الان هم نمایش خودمان را عین آنطور که جلوی دوک بازی خواهیم کرد بازی کنیم. باتم: پیتر کوینس… کوینس: چه میگویی داش باتم؟ باتم: یک چیزهایی در این کمدی پیراموس و تیسبی هست که برای هیچ کس خوشایند نخواهد بود اول پیراموس باید شمشیر بکشد و خودش را بکشد خانمها طاقت دیدن این را
ندارند. چه میگویید؟ اسناوت: قسم به مریم، خیلی ترس دارد! استارولینگ: گمان میکنم خوب که فکرش را بکنیم باید این کشت و کشتار را از نمایش بیندازیم. باتم: ابداً، من یک حقهای بلدم که کار درست بشود یک مقدمه برای من بنویسید و بگذارید مقدمه بگوید که ما هیچ زخم راستی راستی با شمشیرهامان نخواهیم زد و پیراموس راستی راستی کشته نمیشود و برای اینکه اطمینان بیشتری پیدا کنند به ایشان بگوییم من که پیراموس هستم راستی راستی که پیراموس نیستم بلکه باتم بافنده هستم. این دیگر نخواهد گذاشت که ایشان بترسند. کوینس: خیلی خوب. یک همچه مقدمه ای هم
درست میکنیم به شعر هم درست میکنیم به شعری که مصرع هاش هشت تکه ای و شش تکهای باشند. باتم: نه دو تکه دیگر به آن اضافه کن که درست هشت و هشت بشود. اسناوت: خانمها از شیرمان وحشت نخواهند کرد؟ استارولینگ: می ترسم بترسند قول بهتان میدهم که خواهند ترسید باتم: آقایان پیش خودتان فکرش را بکنید خدا سپر محافظ ما باشد! آوردن یک شیر میان خانمها یک کار خیلی مهیبی است برای اینکه هیچ طيور وحشی از شیر زنده وحشت انگیزتر نیست و ما باید ملتفت این باشیم. اسناوت: یک مقدمۀ دیگر باید توی نمایش بگذاریم و بگوییم شیر پس هم شیر نیست …
- انتشار : 18/02/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403