کتاب خیاط جادو شده

عنوانکتاب خیاط جادو شده
نویسندهشولوم علیخم
ژانرتخیلی، طنز، داستانی
تعداد صفحه71
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب خیاط جادو شده اثر شولوم علیخم به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کتاب داستانی جذاب و خیالی است که به ماجرای یک خیاط ساده و مهربان می‌پردازد که به‌طور ناخواسته به دنیای جادو و عجایب وارد می‌شود. این اثر با ترکیب طنز، واقعیت و تخیل، به بررسی موضوعات اجتماعی و انسانی می‌پردازد و خواننده را به دنیای رنگارنگ یهودیان اوکراین در اوایل قرن بیستم می‌برد …

خلاصه کتاب خیاط جادو شده

و بز با تمام قوا مقاومت می‌کرد- یعنی، بهیچ قیمت حاضر نبود با خیاط به «زالادیوکا» برود. با تمام قوا تقلا می‌کرد برگردد. اما فایده‌ای نداشت. شیمن – الی او را با افسار با خود می‌کشید، ضمن اینکه بیهودگی تقلاهایش را برایش توضیح می‌داد. نه لگد انداختن و نه بع بع کردن کمکی بدو نمی‌کرد. خطاب به بز گفت: در کتب مقدسه ما مسطور است: برخلاف میل خود زنده‌ای، تبعیدت را، جلای وطنت را بهنگام ضرورت باید تحمل کنی. کسی از تو نمی‌پرسد. من هم روزی پرنده آزادی بودم -امیدوارم خداوند از گناهم در گذره و چنین اظهاری را بحساب گناهم ننویسد ـ مثل هر کس دیگر جوان زیبائی بودم؛ جلیقه‌ای رنگارنگ بتن و پوتین‌هائی که جیر جیر صدا می‌کرد بپا داشتم.

بیش از آن چه می‌خواستم؟ سردرد؟ اما خداوند بمن فرمود «جلای وطن کن، از سرزمینت بیرون برو» شیمن الى بدرون جوال بخز. با تسیپ -بیل- ریز ازدواج کن. بچه‌هائی تولید کن. سراسر زندگیت تحمل رنج و محنت کن زیرا این سرنوشت محتوم و مقدر تو است، زيرا جز يك خياط چه هستی؟» و شیمن الی بدینسان، همچنانکه تقریباً با قدم دو شلنگ بر می‌داشت صحبت می‌کرد نسیمی عطر آگین دامن‌های جبه وصله – دارش را در اهتزاز می‌آورد، در طره‌های اطراف سرش می‌خزید، ریش تنکش را نوازش می‌داد و بوهای خوش نعنای کوهی و بابونه و سایر گل‌های وحشی را که خیاط هرگز پیش از آن بویشان را نشنیده بود سبك به مشامش می‌رساند. هنگامیکه بدینسان بوجد آمد

بخواندن نماز عصر پرداخت- به خواندن آن بخش از آن که از «بلسان، بخور، و مر خوشبو وصمغ‌ها و بوهای خوش گوناگون دیگر صحبت می‌دارد آنرا با صدای کنیسائی خواند. درست همچنانکه در روز عیدی در کنیسه می‌خواند. بهیجان آمده و آماده بود همه مراسم را بآهنگ خوش بخواند که ناگاه روحی خبیث و اغواگر سررسید، و این کلمات را آهسته در گوش خیاط زمزمه کرد: گوش کن، توای احمق بیشعور: برای چه داری با شکم گرسنه می‌خوانی؟ شب به زودی فرا می‌رسد، و در تمام مدت روز به چیزی جز آن نوشیدنی نزده‌ای. بعلاوه، به قوم و خویشت قول ندادی که در مراجعت با بز به او سری بزنی و با او لقمه‌ای صرف کنی؟ اگر قول داده‌ای بقولت وفا کن! قول بول نیست!» …

دانلود کتاب خیاط جادو شده
1.95 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب خیاط جادو شده
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها