کتاب خون در گلوی گربه
عنوان | کتاب خون در گلوی گربه |
نویسنده | رینر ورنر فاسبیندر |
ژانر | نمایشنامه، ادبی |
تعداد صفحه | 55 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب خون در گلوی گربه اثر رینر ورنر فاسبیندر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
فاسبیندر در نمایش خون در گلوی گربه با نگاهی کم و بیش سورئالیستی تضادهای اجتناب ناپذیر جامعه را در وجود اشخاص معمولی برجسته میسازد، مردمانی که تصور میکنند زندگیشان خالی و نامفهوم شده است …
خلاصه کتاب خون در گلوی گربه
“بیوهی سرباز جان باخته” بیوه: اگر شوهرم در قید حیات بود ماهیانه هزار و پانصد مارک در میآورد. شوهرم قفل ساز بود. دولت الان به خاطر مرگ او در جنگ، ماهیانه سیصد و چهل مارک میپردازد. هزار و پانصد مارک برای سه نفر خیلی بیش تر از سیصد و چهل مارک برای دو نفر است ولی هیچ کس این را درک نمیکند. آنها برای من حساب کردند که چه طور میشود با سیصد و چهل مارک زندگی کرد. بیست درصد برای کرایهی خانه میشود هفتاد مارک هر یک از ما میتوانیم پنجاه و هشت مارک هزینهی مواد غذایی کنیم، برای من و دخترم میشود صد و هفتاد مارک آنها برای لباس و لوازم بهداشتی دو نفر
پنجاه مارک در نظر میگیرند و برای لوازم تحریر دخترم بیست مارک جمع کل میشود سیصد و ده مارک سی مارک باقی مانده را هم میتوانید خرج لوازم لوکس مثل شکلات سیگار، سینما، رادیو، کتاب هدایا و تعطیلات کنید. اشخاصی که برای من این جوری حساب و کتاب کردند بیش از حد صمیمی بودند. “دختر و فوئیه” دختر: البته تو باید اول بدانی که چه میخواهی، اگر بخواهی ماشین نویسی یاد بگیری خیلی ساده است. یا دفترداری، در ضمن میتوانی مردی را پیدا کنی و ازدواج کنی این کاری است که حالا تقریبا همه دنبالش هستند. با این وجود خیلی خوب است اگر برای روز مبادا شغلی داشته باشی داشتن یک شغل به مفهوم آزادی است. خودت هم میدانی بدون شغل به بن بست میرسی،
متوجه هستی؟ خود را تطبیق دادن به معنای این نیست که بلافاصله ورای خواست دلت فکر کنی و دیگر افکارت را محدود کنی، در مورد رویاهای تو هم وضع به همین ترتیب است و همینطور در مورد آرزوهایت. میدانی آرزو به آدم در جمع فرصت زندگی میدهد و به تو هم میتواند این فرصت را بدهد. فقط باید بدانی که در کجا پناه بگیری مسلم این که نمیشود مالک همه چیز بود. تازه اگر هم میشد از حد تعادل فراتر میرفت. میدانی در واقع تو در برابر همه چیز مسئول هستی. اگر دستات را بلند کنی مسئولیت آن را هم میپذیری یا اگر حرف میزنی مسئول حرفهای خود هستی، تو در قبال همه چیز مسئول هستی …
- انتشار : 18/11/1403
- به روز رسانی : 20/11/1403