کتاب استخوانهای عروسک
عنوان | کتاب استخوانهای عروسک |
نویسنده | هالی بلک |
ژانر | داستان کودک و نوجوان |
تعداد صفحه | 228 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب استخوانهای عروسک اثر هالی بلک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ماجرای دوستی دو دختر و یک پسر مدرسهای است که در بازیهای خیالی خود غرق شدهاند. در این میان وجود عروسکی که از استخوان ساخته شده، آنها را وارد یک ماجراجویی شگفتانگیز و پرهیاهو میکند. داستان چگونگی تشکیل عروسک از استخوان و یافتن آرامگاهش، باعث کشف یک قتل و چگونگی آن میشود. آلیس با جود اینکه میداند اگر شب خارج از منزل به سر ببرد، شاید برای مدتی طولانی از همهی تفریحات و حتی کلاسهایش منع شود؛ اما باز زک و پاپی را تنها نمیگذارد و در مقابل زک هم با وجود اینکه کاملاً بیمیل است؛ ولی بهخاطر دوستانش پا به این ماجراجویی میگذارد …
خلاصه کتاب استخوانهای عروسک
زک در تاریکی اتاقش از خواب پرید مطمئن نبود چرا، ولی قلبش به شدت میزد آدرنالین درون بدنش پمپاژ میشد. انگار چیزی واکنش بجنگ یا فرار کن بدنش را فعال کرده بود. در تاریکی پلک زد، اجازه داد تا چشمانش به تاریکی عادت کنند. ماه آن قدر بالا بود که تابش نقرهای ترسناکی به اتاق افکنده بود. او اشکال آشنای اثاثیه اش را تشخیص داد. گربهی سیاهش داشت از حالت چنبر مزده خارج میشد و بدن دراز و لاغر خودش را میکشید. پنجه هایش داخل رو تختی فرو رفته بود. گربه آرام از او بالا رفت چشمان زردش لبریز از نور منعکس شده بودند. زیر لب به پارتی
گفت: چیشده؟ دستش را دراز کرد و سر نرم و سه گوشش را نوازش کرد شستش را به گوش او فشار داده و آن را به پایین خم کرد و مالش داد. گربه خودش را به او مالید و شروع به خرخر کرد. تب. زک از جا پرید گربه با خشم فسفس کرد. دندانهای سفیدش در مهتاب برقی زد و از روی تخت پایین پرید. چیزی کوچک و سفت به پنجره خورد این بازتاب یک خواب نبود حتی داستان من درآوردی هم نبود. چیزی واقعاً به شیشه خورد به یکی از چهارچوب ها که او نتوانست ببیند، برخورد کرد. یکی از پایین پشت پردههای نیمه آبی پنهان بود. وزش ناگهان باد شاخههای
بیرون را لرزاند و خش خش انداخت. نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد و انگشتان درازه استخوانی درختان را تصور نکند که روی شیشه میخزیدند. وقتی کوچک بود، اعتقاد سفت و سختی داشت که به طور کلی از قوانین هیولاها پیروی کنده مثلاً مطمئن بود که اگر تمام بخشهای بدنش را روی تشک و زیر پتوها نگه دارد اگر چشمانش را بسته نگه دارد و اگر وانمود کند که خواب است در آن صورت در امان خواهد بود نمیدانست این ایده را از کجا گرفته یادش بود که مادرش گفت اگر به خوابیدن در حالی که سرش زیر روکش بود ادامه بدهد دچار خفگی خواهد شد …
- انتشار : 15/05/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403