رمان آوای امواج
عنوان | رمان آوای امواج |
نویسنده | یوکیو میشیما |
ژانر | عاشقانه، کلاسیک، ادبیات داستانی |
تعداد صفحه | 201 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان آوای امواج اثر یوکیو میشیما به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
این رمان که در روستایی ساحلی و دورافتاده در ژاپن میگذرد، داستانی جاودان و جذاب دربارهی تجربهی عشق اول است. شینجی، ماهیگیری جوان است و هاتسو، دختر زیبای ثروتمندترین مرد در روستا. دیدن هاتسو در سپیده دم در ساحل، شینجی را مسحور میکند و با گذشت زمان، رابطهای عاشقانه میان این دو شخصیت شکل میگیرد. وقتی حرفهای درگوشی و سخن چینی های اهالی روستا، به تهدیدی برای جدایی آنها تبدیل میشود، شینجی باید همه چیز، حتی جان خود را به خطر بیندازد تا ثابت کند ارزش عشق هاتسو را دارد …
خلاصه رمان آوای امواج
با اینکه فقیر بود تا آن زمان زندگی آرام و پر قناعتی را گذرانده بود، اما حالا طعم تلخ ناراحتی و عذاب غرق در فکر شدن، گریبانگیرش شده بود. او مدام فکر میکرد که هیچ چیزی در او وجود ندارد که خوشایند هاتسو باشد. چهارستون بدنش سالم بود و غیراز سرخک به هیچ بیماری دیگری مبتلا نشده بود. او میتوانست بدون وقفه پنج بار دور جزیرهی یوتاجیما شنا کند. او مطمئن بود که در هیچ آزمایش قوای جسمانیای از کسی نمیبازد. ولی باور داشت که هیچ یک از این ویژگیها قلب هاتسو را نمیرباید موقعیت دیگری برای دیدار هاتسو میسر نشد. هر وقت از ماهیگیری برمیگشت تمام ساحل را با نگاه به دنبال هاتسو
جست و جو میکرد. فقط چند باری او را مشغول کار دید ولی فرصتی برای صحبت کردن دست نداد هیچ یک از آن دفعات مثل وقتی نبود که دختر تنها، به چرتکهها تکیه داده و به دریا چشم دوخته بود ولی هرگاه پسر عزمش را جزم میکرد که فکر هاتسو را از سرش بیرون کند، آن روز مطمئن بود که هنگام بازگشت قایقها او را بین جمعیت کنار ساحل میبیند جوانان شهری راه و رسم عشق و عاشقی را خیلی زود از رمانها، فیلمها و امثال آن میآموزند، ولی در یوتا جیما عملاً الگویی وجود نداشت که بشود از آن تقلید کرد بهمین خاطر هرچقدر شینجی فکر میکرد نمیتوانست دریابد در آن دقایق ارزشمند بین برج و فانوس دریایی که
با او تنها بود چه باید میکرد تنها چیزی که حس میکرد پشیمانی بود پشیمانی از کاری که به تلخی در انجامش شکست خورده بود. ماهگرد مرگ پدرش بود مثل هر ماه تمام اعضای خانواده میخواستند سر مزارش بروند برای این که مراسمشان با زمان کاری شینجی تداخل پیدا نکند تصمیم گرفتند پیش از حرکت قایق ها و پیش از شروع مدرسهی برادرش به آنجا بروند. شینجی و برادرش همراه مادرشان از خانه بیرون آمدند. مادرش عود و گل در دست داشت. آنها در خانه را باز گذاشتند، چون هیچ دزدی در جزیره وجود نداشت. گورستان در فاصلهی کمی از دهکده روی صخرهی کوتاهی بر ساحل، قرار داشت. هنگام مد آب تا پای صخره میرسید …
- انتشار : 02/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403