رمان بی عشق نیمه گمشده
عنوان | رمان بی عشق نیمه گمشده |
نویسنده | کیانا بهمن زاد |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1625 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان بی عشق نیمه گمشده اثر کیانا بهمن زاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رمان داستان زندگی دختری به اسم کیانا است که ناخواسته و از روی اجبار وارد زندگی آرتین آریامنش میشود پسری که به قول معروف ستاره دنیای مد بود و کیانا یک دختر ساده غرق در دنیای شیرین دخترانهی خود، که پا گذاشته به دنیای آدمای ثروتمندی مانند آرتین و چون کیانا از یک طبقه مالی ضعیف بود باعث میشود کارایی بکند که باب میل آرتین نیست و …
خلاصه رمان بی عشق نیمه گمشده
حیاط مدرسه رو طی کردمو وارد سالن مدرسه شدم که با دیدن صحنه مقابلم چشمامو بستم و دستامو مشت کردم. کیانا گوشه دیوار روی زمین نشسته بود از بس گریه کرده بود قیافش عین این ننه مرده ها شده بود داشت میلرزید و گریه میکرد دو دختر هم کنارش بودن میشناختمشون پانیذ و الهام بودن هر دوشون پا به پای کیانا اشک میریختنو در حال آروم کردنش بودن و محتوی توی لیوان که اونطور که معلوم بود بهش آب قند میدادن میدونستم دلیل این رفتاراش چیه حقم داشت به خاطر سن کمشم بود هنوز متوجه حضور من
نشده بودن در واقع هیچ کدومشون حواسشون به اطرافشون نبود. سالن خالی خالی بود و فقط کیانا و پانیذو الهام بودن. -نگران نباش کیانا تورو خدا گریه نکن الان میاد حالو روزتو میبینه بیشتر عصبانی میشه. کیانا: كلى التماس کردم گریه کردم تورو خدا بهش خبر ندید عصبانی میشه اما جلوی چشمای خودم بهش زنگ زد. دلم براش سوخت لحن صداش و حالو روزش باعث شده بود یکم از شدت خشمم بخوابه. از شدت عصبانیتی که مدتی بود همراهم بود مدتی بود به کیانا مشکوک شده بودمو همه رفتارهاشو به پای یه چیز مینوشتم
کیانا سرشو از روی پاهاش بلند کرد که یکهو چشمای قرمز و پف کردش به من افتاد به وضوح رنگش پرید و رنگ صورتش عینه مرده ها شد. لرزش دستاش بیشتر شد و لیوان آب قند از دستش افتاد و شکست حتی صدای شکستن لیوان باعث نشد که نگاشو از من بگیره طوری که یه دستم توی جیبم بود و کتم روش افتاده بود و دست دیگمم کنارم آویزون بود. به خورده شیشه ها با اخم نگاه کردم کیانا بانگرانی و لرزشی که توی بدنش بود از روی زمین بلند شد. دوست نداشتم تا این حد ازم بترسه اما وقتی یاد گندی که بالا آورده بود میافتادم …
- انتشار : 04/03/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403