رمان فقط تو

دانلود رمان فقط تو از شهلا خودی زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مهتاب تازگی به محله ای نقل مکان کرده اند که هیچ وجه اشتراکی با مردم آن محله ندارند، در نزدیکی منزلی که به لطف یکی از اقوام در آن ساکن شده اند پسری زندگی می‌کند که از نوع پوشش مهتاب خوشش نمیاد و هر روز او را مورد اذیت و آزار قرار می‌دهد …

خلاصه رمان فقط تو

-خب… تونستی بفهمی این دختره کیه و چه جوری از این محله سر درآورده؟ -آره بابا سرهنگ و خانواده‌اش فعلا چند ماهی نیستن… خونه افتاده دست سرایداره … اونم یه اتاق اضافی ته باغه رو داده به این دختره و مادر بزرگش… ظاهرا آشناشونه… شهاب دستی به صورتش کشید متفکرانه گفت: پس میشه کارایی کرد. و لبخندی شیطانی بر لب نشاند.. گوشه لبش را شروع به جویدن کرد و با چشمانی ریز شده گفت: چطوره یه کم سر به سر این دختره بذاریم… زانیار سیگاری که روشن کرده بود را به طرفش گرفت و پرسید: هدفت

چیه؟ نکنه ازش خوشت اومده ما رو سرکار گذاشتی شهاب؟ شهاب سیگار را گرفت و میان لبهایش گذاشت و پکی عمیق زد: آره خوشم اومده نابودش کنم دختره ایکبری رو… -جون شهاب راستش رو بگو… گیرت به این دختره چیه؟ شهاب کلافه نوک کفشش را به زمین کوبید و گفت: کاریش ندارم… می خوام دلمو آروم کنم.. اون دختره بود شاهین عاشقش شده بود؟ زانیار متعجب نگاهش کرد: خب؟ -این تیپی بود… -یعنی چی شهاب؟ -یعنی باید جای اون تقاص پس بده، حالم ازش به هم می‌خوره… اگه اون دختره واسه داداش

من اون جوری طاقچه بالا نمی‌ذاشت داداش من الان زنده بود… سیگار را از میان لب ها برداشت و زیر پا انداخت و با تمام قدرت له کرد. مامانم مخالف بود اما شاهین گیر سه پیچ داده بود که الا و بلا فقط همین دختره. مامان که راضی شد و رفتن واسه خواستگاری تازه فهمیدن این مدت دختره با یکی دیگه عقد کرده.. خانوادش گفتن این وصلت جور نیست و دوتا خانواده فرهنگشون بهم نمی‌خوره… هه فرهنگ… شاهینم دیوونه شد.. با مامان دعواش شد گفت همش تقصیره اونه… اگه اون شب با آخرین سرعت تو خیابون ویراژ نمی داد …