رمان جوزا

دانلود رمان جوزا اثر معصومه بهارلویی

دانلود رمان جوزا اثر معصومه بهارلویی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

خورشید از زمان تاسیس شرکت با رویا کارها را تقسیم کرده اند و حضور در بعضی از مراسمات و جلسه های کاری را رویا به عهده دارد، به این دلیل که خورشید از رویارویی با حاج فتحی بزرگ دوری میکند ولی امروز که خورشید خود در جلسه ی شهرداری شرکت کرده ناگهان با حاج فتحی و کسی که ۸ سال است برای او مرده روبه رو میشود …

خلاصه رمان جوزا

کمی صندلی را عقب کشیدم تا اگر میخواهد صندلی میز کناری را بیاورد و کنارم بنشیند اما او ترجیح داد بالای سرم بایستد و روی صفحه خم شود موس را تکان دادم و فیلم را کمی به عقب بردم و آهسته گفتم این فیلم یا تقطیع شده یا از عمد به تیکه ش ضبط نشده بین ساعت یازده و شش دقیقه ی دیشب تا سی و چهار دقیقه ی با مداد، نگاه این جا یازده شبه هیچ خبری نیست لپ تاپمم به شارژر وصل نیست شد یازده و شش دقیقه، حالا یه دفعه دوازده و سی و چهار دقیقه ی شب تصویر را گذاشتم روی حالت استپ و با فلشک موس سیم شارژر را که گوشه ای از میز آویزان بود نشانش دادم فضای اتاق نیمه تاریک بود اما قابل تشخیص کمی پیشتر آمد و یک دستش را گذاشت روی میز و سنگینی تنش را انداخت روی آن و آهسته گفت:

از اون یکی زاویه نشون بده این بار تصویر دوربینی را آوردم که از این سمت به قسمت ورودی تسلط داشت لعنتی دیروز به عرفانی درست گفته بود دوربین آن کنج پشت در را شکار نمیکرد. همان جایی که او ماهک عرفانی را بغل گرفته بود. در زاویه ی این یکی دوربین هم رأس ساعت یازده و شش دقیقه تصویر پرش داشت مثل این که برق رفته و برگشته باشد و بعد ساعت روی صفحه دو صفر و سی و چهار دقیقه را نشان میداد بدون این که دست از سر موس بردارم سرم چرخید رو به بالا و از فاصله ی نزدیک نگاهی به او انداختم فکر نکنم از دوربینهای توی راهرو هم چیزی عایدمون بشه. نگاهش همچنان به تصویر لپ تاپ بود فکر نکنم از دوربینهای توی راهرو هم چیزی عایدمون بشه …

نگاهش همچنان به تصویر لپ تاپ بود منم فکر نکنم هر کیه دوربینها رو هک کرده ممکنه کسی که کامپیوتر خونده نگاهش توی سالن گشت و ادامه داد تو همین سالن ده پونزده نفری حداقل چهار پنج تا متخصص کامپیوتر داریم چه برسه توی کل شرکت خود دانیال هم استاد کامپیوتر و نرم افزاره، حتی مهندس احمدی و همایونی و امیدوار و سارانی اونا هم مخ کامپیوترن کارمون سخته این جوری البته به راهی بالاخره وجود داره، درسته این به ساعت و نیمو کلا از روی سیستم شرکت پاک کردن یعنی از وقتی طرف اومده توی ساختمون تا رفته اما….. همان طور که من نگاه به او داشتم و او نگاه به مونیتور بعد از مکثی ادامه دادم اما ممکنه بد موقع از شرکت بیرون زده باشه و دوربین یکی از همسایه ها شکارش کرده باشه به نظرت ممکنه چند نفر ساعت دو شب از شرکت بیرون بزنن؟!… بهترین گزینه دوربین بانک کناریه که اون عملا منتفیه دسترسی به تصاویر ضبط شده ی بانک ها فقط با حکم مرجع قضایی قابل دیدنه …