رمان کاکتوس

دانلود رمان کاکتوس اثر زینب عامل به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نگار دختري كه بعد از ازدواج مجدد پدرش با دختري جوان دل به برادر آن دختر مي‌بندد! عشقي كه از ديد ديگران نامتعارف است! اما حضور پسرعمويش و نامزدي كه قبل از تمام ماجراها بوده مانع اين عشق مي‌شود …

خلاصه رمان کاکتوس

بالاخره بعد از چند دقيقه جاي پارك مناسبي پيدا كردم ماشين را پارك كردم و به طرف كافه ي مورد نظر راه افتادم. باز كردن در كافه هم زمان شد با صداي جيغ و سوت تولدت مبارك. تعجب نكردم حدس زده بودم قصد عليرضا از دعوت امروز براي سوپرايز تولدم بوده است. با اين حال سعي كردم به روي خودم نياورم و نشان دهم كه هيجان زده شده ام تا عليرضا ناراحت نشود.

بصورت نمايشي دستانم را جلوي دهانم گرفتم و طوري وانمود كردم كه انگار اساسا غافلگير شده ام و با صداي جيغ مانندي گفتم: _واي! عليرضا… با شاخه گلي كه در دستش بود به سمتم آمد گل را به طرفم گرفت… _جان عليرضا؟ تولدت مبارك نگارم. گل را از دستش گرفتم _مرسي عزيزم. حسابي غافلگير شدم! چشمكي زد و با خنده اي كه سعي در كنترلش داشت گفت: _ كه اينطور… حسابي غافلگير شدي!

پس يا تو خيلي خنگي يا منو خنگ فرض كردي. دختر خوب چشات داد ميزنه از قبل مي دونستي اينجا چه خبره! مي دوني كه من اعتقادي به غافلگيري و اين جور چيزا ندارم اين مراسم هم طراحش شيدا بوده بهتره واسه اون تظاهر به غافلگيري كني. باهوش بود. يكي از دلايلي كه باعث مي شد مرد قد بلند روبه رويم برايم جذاب ترين مرد دنيا باشد همين بود. طوري كه براي اولين بار به خودم اجازه داده بودم با پسري دوست شوم …