رمان کنعان

رمان کنعان 1
عنوانرمان کنعان
نویسندهدریا دلنواز
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1383
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان کنعان اثر دریا دلنواز

دانلود رمان کنعان اثر دریا دلنواز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نهال مادرش فوت شده و پیش شوهر مادرش که برای او پدری کرده زندگی می‌کند. ناپدری اش کرو لال ولی مرد بسیار شریفی است نهال از وقتی درسش را تموم کرده دنبال کار می‌گردد تااینکه در یک کارخانه‌ی کاشی سازی به اسم کنعان کار پیدا می‌کند به کارخانه‌ی درحال ورشکستگی که صاحب آن به پسرش یک سال مهلت داده، برای رونق مجدد کارخانه و درصورت ناتوانی در سود آوری، آن را می‌فروشند …

خلاصه رمان کنعان

به یک چشم بهم زدن یک ماه از زمان استخدامم در کارخانه کنعان گذشت. چهار هفته ای که پر بود از هیاهو و اضطراب تمام تایم کاریمان با فرهام زند، مشغول کشیدن طرح بودیم گاهی او طرحم را تصحیح می‌کرد و گاهی من در انتخاب شکل و رنگ کمکش می‌کردم به قول یکی از خانوم های کارخانه بهتر بود میز کارمان با زند را بهم می‌چسباندیم. آبدارچی غذایمان را به اتاق آورد، من هم مثل زند هیجان داشتم تا طرحم را که دستگاه قدیمی و فکستنی کارخانه پذیرفته بود تولید شود و اولین کاشی را برای بابا قاسمم بردارم، تنها کار اضافه ای که برای طرحم باید انجام می‌دادیم

رنگ آمیزی با دست بود آن هم به خاطر گران شدن رنگ صنعتی که گران شده بود و ترجیحا آن قسمت را بدون رنگ زده بودیم قرار بود از هر طرح به تعداد 1000 تا که تولید شد برای فروش اقدام کنیم کارخانه حتی بخش گرافیست و کامپیوتر نداشت که وبلاگ را به آن‌ ها سپرد فرهام زند به یکی از خانوم های بیکار و کارخانه این مسئولیت را داد. کار سنگینی نبود اما آنقدر خودش را به گیجی زد که زند هر روز یکی دو ساعت وقتش را برای او کنار می‌گذاشت. نگاهی به اتاقک شیشه ای انداختم و فرهام زند را در حال خنده با سایه احمدی دیدم… یک سالی از من بزرگتر بود و به شدت

به خودش می‌رسید. اگر بابا قاسمم اجازه می‌داد بلد بودم خودم را بهتر از او بزک دوزک کنم. -خانوم یعقوبی نهارتون سرد شد. بچه معتمد ساندیس به دست به سمتم آمد. حالش را پرسیدم: شما خوبید؟ تکیه داد به دیوارو نگاهی به دستگاه ها و کارگرهایی که مشغول بودند انداخت: سرما خوردگیم بهتر شده. هنوز چند ثانیه ای از خبر مسرت بارش نگذشته بود که عطسه‌ی بلندی کرد و اگر سرش را نچرخانده بود تمام سرماخوردگیش را روی جای جای صورتم چک می‌کرد بهترین رفیق منه، چرا تنهام بذاره؟ دستمال را به بینی اش کشید و کف دستانش را چند ثانیه ای روی چشم هایش نگه داشت …

دانلود رمان کنعان
8.02 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : دریا دلنواز
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان کنعان هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان کنعان

لطفا پس از مطالعه رمان کنعان نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
گلی
2 ماه قبل

خسته نباشید خدمت نویسنده گرامی🌹

رمان حد متوسطی داشت، یه سری جاها خیلی داستان کش داده شده و یه سری جاها سرسری گذشته ازش… احساساتش خیلی خیلی کمه، به جای دسته عاشقانه باید تو دسته‌ی اجتماعی باشه…. و اینکه آخر رمان کلا تو سه صفحه جمع میشه و این برای کسی که رمان رو میخونه، تو ذوق میزنه!

نگارش فایل هم مشکل داشت متأسفانه

فایزه
4 سال قبل

سلام من با ایمیلم حساب کابری ساختم ولی منیتونم رمز بذارم برای حساب کابریم. قتی هم میرنم رمز عبور یادم رفته و میرم تو ایمیل و میزنم رمز جدید بازم وقتی رمزمو عوض میکنم میگه پیوند برای رمز معتبر نیس چکار کنم؟

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک