رمان من غلام قمرم

رمان من غلام قمرم 1
عنوانرمان من غلام قمرم
نویسندهآزیتا خیری
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه769
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان من غلام قمرم اثر آزیتا خیری

دانلود رمان من غلام قمرم اثر آزیتا خیری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ماه رخسار که همراه مادرش در تبریز زندگی می‌کنند، خاطرات مادر خود را می‌نویسد و هر هفته یک قسمت آن را می فرستد، برای روزنامه‌ی حاتم، که یک روزی عاشق خاله‌ی او ( بدیع السلطنه) بوده! اما بدیع السطنه دل به کسی دیگر داده و در اثر نشر همین خاطرات بسیاری از رازهای گذشته آشکار می‌شود …

خلاصه رمان من غلام قمرم

نگاه ماه رخسار دوخته به زمین بود وقتی کنار مادر قدم به سالن گذاشت. اما سنگینی فضا را بدون نگاه کردن به چشم های اهل دور میز هم می‌فهمید. سعی کرد محکم باشد آهسته نگاهش را بالا کشید و یکباره چند جفت چشم دید که آن دو را می‌کاویدند. از این وضعیت راضی نبود آن لحظه حس میمونی را داشت که چند سال پیش همپای یوسف در سیرکی جهانگرد در تبریز دیده بود. نگاهش از اخم نگاه عمه خانم و لبخند نچسب ملک ناز و کینه‌ طوبا گذشت و دوخته شد به مردی که ابتدای میز نشسته دست هایش را

بهم قفل کرده و در سکوت به مادر او خیره شده بود حضور او را انگار از یاد برده بود. تنها مریم بانو بود که توجه لبخندی محو و خیرگی نگاه عمیق او را از آن خود کرده بود. باز هم ملک ناز بود که زودتر از بقیه به خود آمد. از پشت میز بلند شد و در حالیکه به سوی صندلی انتهای میز می‌رفت با لبخند همیشگی اش گفت: بیایید عزیزم جونم. طلعت بگو دخترا دست بجنبونن. ماه رخسار پشت سر مادرش به سوی میز رفت. وقتی روی صندلی می‌نشست تازه متوجه مردی شد که میانه میز نشسته و با خیرگی به او زل زده بود.

او شرمگین از آن نگاه خیره به لیوان مقابلش چشم دوخت. آن لحظه بی اینکه اختیاری داشته باشد. پلک که میزد. تصویر پاپیون مشکی مرد در نظرش جان می‌گرفت. صدای امیر نظام مردانه سنگین و درعین حال نرم بود. به قاعده و نه چندان بلند گفت: خوش اومدی مریم. ماه رخسار مبهوت از این صمیمیت آب دهانش را بلعید و آهسته سرش را بالا گرفت. برعکس او مریم بانو با آرامشی ظاهری سر تکان دادو جواب داد: ممنونم جناب امیرنظام. لب‌های عبدالحسین از هم کشیده شد با نگاهی که انگار توان گرفتنش را از …

متاسفانه لینک دانلود رمان من غلام قمرم قرار نگرفته است
ممکن است این رمان در حال ویراستاری باشد یا به دستور مراجع قضایی یا درخواست نویسنده حذف شده باشد.
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : آزیتا خیری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان من غلام قمرم هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان من غلام قمرم

لطفا پس از مطالعه رمان من غلام قمرم نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الهه
5 ماه قبل

وای خیلی خیلی خیلی ممنون از این نویسنده با این رمان زیبا من دو روزه این کتاب خوندم عالی بود کاش فیلمشو بسازن یعنی متنش 20 انتخاب کاراکترها 20 موضوعش 20 آنقدر همه چیز سر جاش بود کیف کردم این دقت نویسنده رو میرسونه نصف رمان‌ها یادشون میشه نویسنده چی نوشتن ولی مشخصه خانوم خیری فکر کرده تو هر ثانیه سیاه نکرده کاش آخرش حاتم اون کارو نمی‌کرد طفلی معین دین از همه گناهی تر
ممنون از رمان بوک که من خیلی راحت دو ساله هرچی میخوام دانلود میکنم

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک