دانلود رایگان رمان ترلان اثر فریبا وفی
دانلود رمان ترلان اثر فریبا وفی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دو دختر جوان که به دنبال یافتن شغل سر از آموزشگاه پاسبانی در میآورند با محیطی خشن و ناآشنا روبرو میشوند. پر از فرمانهای نظامی و قوانین دست و پاگیر. محیط آموزشگاه با دخترانی که هر کدام از شهری آمدهاند سطر به سطر نشان داده میشود. راوی رفته رفته با داستان های هر کدام آنها آشنا میشود و در کنارش داستان خودش را هم دارد. او میخواهد نویسنده شود، اما نوشتن با آن محیط در تعارض است. ترلان در پی حل این تعارض است و در کش و قوس ماجراهای داستان به خواست درونی خود نزدیک میشود …
خلاصه رمان ترلان
آنها را مثل بار درهمی در خانه درباری بزرگی تخلیه میکنند. باید تا انتقال به ساختمان مرکزی، همان جا مستقر شوند اسم ساختمان مرکزی که میاید همه سکوت میکنند انگار از سلاخ خانه یا اردوگاه کار اجباری حرف میزنند، نه از آموزشگاهی که باید در آن آموزش رسمی ببینند. در هر سالن، هفت هشت تخت اهنی گذاشته اند. سقف خیلی بلند است و لامپی را با سیمی کوتاه از جایی اویخته اند که زمانی لوستر و چلچراغ اویزان بوده. هر روز دسته تازه ای از شهرهای مختلف میایند جا برای همه نیست باید جفت جفت بخوابند. ترلان در یک تقسیم بندی سرسری با دختری کرمانی هم تخت میشود. هر
دو مثل میمون های ساکت روی تخت مینشینند و دخترهای غریبه را تماشا میکنند . از رعنا خبری نیست. معلوم نیست در کدام قسمت این خانه درندشت است. روز اول، به هر کدام یک جفت پوتین سیاه و یک شلوار سربازی میدهند. دخترها چادر و مقنعه دارند و پوتین سیاه پوشیده اند. همه غریبه اند و سیاه پوش ترلان كلمات آنها را نمیفهمد، تند و خشن ادا میکنند انگار دخترها نه به فارسی که به آلمانی یا چینی حرف میزنند. جمع خشن و نا ارام دخترها، ترلان را میترساند مثل کارگرهایی هستند که شب ها با سر و صدای زیاد یا نامفهوم جادهای را مسدود میکنند. اولین بار نیست که توده بیشکل
و مضطرب این جور نگرانش میکند. این حس ناامنی را بارها در تظاهرات و درمقابل جمع بزرگ و غیرقابل فهم تجربه کرده است از شیمی تبدیل آن به تک تک ادم های زنده چیزهایی میداند. باید صبر کند، ذره ذره نفوذ کند، بفهمد، بعد مسلط شود. راه را میشناسد اما تجربهی کافی ندارد. حرف های دیگران او را به وحشت میاندازد. کسانی هستند که از دوره های قبلی خبر دارند. میگویند انضباط اینجا وحشتناک است ارتباط همه با بیرون قطع است. کسی از دنیایی که پشت سر گذاشته خبر نداردو دنيا، وقتی آدم از آن خبر ندارد به سرعت عوض میشود. اتفاقات زیادی ممکن است در غیاب او بیفتد …