رمان یوفوریا

عنوانرمان یوفوریا
نویسندهصبا عابدی (آنید)
ژانرعاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه1514
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان یوفوریا اثر صبا عابدی (آنید) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دلان، دختری آرام و دانشجو، با پدری منضبط و همیشه گرفتار، زندگی می‌کند! پس از پایان تحصیلاتش، اردلان از او می‌خواهد که به شرکت خانوادگی بپیوندد و در آنجا مشغول به کار شود. اما دلان تصمیم دیگری می‌گیرد؛ او ترجیح می‌دهد به روستا برود و چند مدتی را در کنار مادرش زندگی کند …

خلاصه رمان یوفوریا

از مناطق مسکونی روستا فاصله گرفته و تا جایی که چشم کار می کرد باغ بود و باغ. هر طرف را نگاه می کرد تنها چیزی که میدید درخت بود و اثری از آقای مصیب نبود. انقدر راه رفت و باغ ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت که وقتی به خود آمد دید دست مریزاد. هیچ کدام را پیدا نکرده هیچ… گم شده بود. لبانش را با هول و ولا گزید و چرخی دور خودش زد. زیر لب زمزمه کرد از کدوم طرف اومدم با عجله راه باریکه سمت راستش را در پیش گرفت و همچنان زیرلبی و آهسته رو به خود لب زد: نگران نباش این مسیر آشناست فکر کنم دیگه کم کم باغ و پیدا کنی. دلداری هایش کمی مضحک و تا جایی خنده دار بود. چرا که هیچ کدام از مسیر ها آشنا نبود و حتی یادش نمی‌آمد زمانی

از این باغ بزرگ گذر کرده باشد. کاش حداقل صاحبش اینجا می بود تا می پرسید در کدام بهشتی گم شده؟ نامش را بهشت گذاشت چرا که با وجود ایجاد ترس و دلهره اندک برای دختر، زیبایی بی نهایتی داشت و پر از میوه های رنگارنگ بود با شعف سرش را بالا گرفت و به درختانی که تا به فلک قد کشیده بودند نگریست. اگر شانس می آورد و به خانه می‌رسید حتما از مادر می‌پرسید این باغ باشکوه برای کیست. دستش را با لبخندی محو روی درخت تنومند کشید و خواست قدمی دیگر جلو برود که در کمال حیرت صدای پایی را از پشت سر شنید و با شتاب به عقب برگشت. مردمک‌هایش جستو جو گرانه چرخی در باغ زد ولی میان آن همه درخت و بوته کسی را ندید. ناامید آهی کشید و مجدد به

سمت راه در پیش گرفته‌اش برگشت با مشقت از میان بوته ها عبور می کرد و در همان حین هراز گاهی سرش را بالا می‌گرفت و با وجد به نمای آبی و سبز بالای سرش خیره می‌شد. نه، این دیگر توهم نبود. گوش‌هایش را تیز کرد و از حرکت ایستاد. مطمئن بود جز خودش کسی دیگر در این باغ است. اگر هر زمان دیگری بود شاید کمی می‌ترسید ولی در این موقعیت دیدن هر انسانی می‌توانست برای او معجزه باشد. با دقت گوش سپرد تا بفهمد صدا از کدام طرف می‌آید. اگر این بار هم مانند دفعه قبل می‌فهمید باعث و بانی صدا یک گربه یا موجودی دیگر است از حرص موهای خود را دانه دانه می‌کند که به خاطر یک هوس زودگذر برای چاقاله خود را به این روز انداخته. موهایش را از جلوی صورتش کنار زد …

دانلود رمان یوفوریا
6.28 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان یوفوریا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Sedi
Sedi
1 ماه قبل

عالیی بود. به شدت پیشنهاد میشه😍

Mahsa
Mahsa
1 ماه قبل

پیشنهاد نمیشه اصلا