رمان وسوسه ام کن
عنوان | رمان وسوسه ام کن |
نویسنده | مریم عباسقلی |
ژانر | عاشقانه, هیجانی |
تعداد صفحه | 1916 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان وسوسه ام کن اثر مریم عباسقلی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کامیار مرد اتو کشیده ای که وسواسش اولین چیزی هست که ازش به یاد میارن، ناف بریدهی دخترعموش هست که هیچ علاقهای نسبت بهش احساس نمیکنه، اما در این بین که کامیار سعی در وقف دادن خودش با شرایط و کیمیا داره، اتفاقی میافته که همهچیز رو متوقف میکنه، البته در درونش، این اتفاق، نمیتونه یک دختر دوست داشتنی باشه …
خلاصه رمان وسوسه ام کن
سمت خانه ای که سحر نشانش داده بود رفت و درش را باز کرد … کفشهایش را در آورد و بی حواس و شلخته هرکدام را یک طرف انداخت … کوله اش را همانجا جلوی در رها کرد و درحالی که سوییت کوچک اما تمیز را از نظر میگذراند، مانتو و شالش را هم در آورد و هرکدام را سمتی پرتاب کرد
ست به کمر دور خودش چرخید … یک سالن و آشپزخانه کوچک بود با حمام و توالتی در گوشهاش … بدون شستن دستهایش در یخچال سایز کوچک را باز کرد … با دیدن سوسیس چشمهایش برق زد و برداشتش و از پوست جدایش کرد و خام خام گازش زد … بالشتی برداشت، تلویزیون را روشن کرد و مقابلش دراز کشید
دوست داشت برود و در اطراف سر و گوشی آب بدهد اما آنقدر خسته بود که نفهمید چه زمان همانجا و مقابل تلویزیون روشن، به خواب رفت … از اینکه سالها بود بزرگترها همه چیز را برای خودشان بریده و دوخته بودند بیزار بود … از اینکه کیمیا و ارسلان هم به او و ارغوان بستگی داشت متنفر بود … در دل با خودش غر زد “چرا؟ واقعاً چرا؟
چرا اونها جشن نامزدیشون رو نمیگیرن؟ چرا باید همه چیز توی یک شب باشه؟” همان موقع ریموت در را از داخل داشبورد برداشت و در را باز کرد که عمو رجب، با لبخند سمتش رفت و دست برایش تکان داد: سلام آقا کامیار، رسیدن به خیر … لبخندی کمرنگ به لب آورد و جواب داد: سلام عمو، من همه اش یه هفته نبودما …
- انتشار : 20/11/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403