رمان زنانه یا مادرانه

رمان زنانه یا مادرانه 1
عنوانرمان زنانه یا مادرانه
نویسندهمنا معیری
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1004
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان زنانه یا مادرانه اثر منا معیری

دانلود رمان زنانه یا مادرانه اثر منا معیری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بعد از فوت همسر علیرضا، ستاره به ظاهر در نقش همسر، ولی دراصل به عنوان پرستار بچه ها وارد منزل او می‌شود، ستاره ای که در نقشش فرو رفته و هیچ چیز از زنانگی خود به یاد ندارد، حالا فرزندان علیرضا بزرگ شده اند و مشکلات زندگیشان بیشتر …

خلاصه رمان زنانه یا مادرانه

بچه‌ها بعد نهار برای استراحت به اتاقشان رفته بودند. البته فقط اسم استراحت داشت دنا و هومن با مهسا پای کامپیوتر بودند و البرز هم روی بالکن با موبایلش مشغول بود کنار عاطفه نشسته بود و مواد آماده را داخل فلفل‌های دلمه و بادمجان های تپل جا می‌داد… هاله از داخل آشپز خانه بزرگ سالن پائین حرف میزد: قبل رسیدن شما میناجون تماس گرفت می‌گفت زنعمو با آیدا دیشب اومدن… سر بلند کرد… عاطفه نگاهش می‌‌کرد: چه بی‌خبر… قبلا برای سالگرد المیرا هم نمی‌اومدن‌. هاله با سینی قهوه نزدیک شد: منم تعجب کردم شنیدم اما خوب نمیشد ازش بپرسم اما اینطور که مینا

جون تو حرفاش می‌گفت علیرضا خواسته واسه امتحان بچه‌ها بیان کارای آیدا به موقع ردیف نمیشه… اومدنشون ده روزی عقب می‌افته… اینطور که معلومه تا آخر تابستون می‌مونن عاطفه پوفی کرد: قدمشون روی چشم. هاله خندید: اینکه الان گفتی یعنی چی؟! بالاخره خوشحالی که میان یا نه… -من نمی‌دونم علیرضا بعد ده دوازده سالی که از فوت المیرا گذشته چه اصراری به ادامه‌ی این رابطه داره… وقتی اون اتفاق برای المیرا افتاد.. علیرضا دیوونه شده بود.. دو تا بچه ۶ ساله‌ آشفته مونده بودن رو دستمون که نمی‌دونستیم چی باید بهشون بگیم زنعمو با علیرضا دعوا داشت. می‌گفت

اگه المیرا سوار ماشین تو نبود… اگه حامله نبود… از خون ریزی داخلی قبل رسیدن به بیمارستان نمی‌مرد… هنوز که یاد اون روزا می افتم جیگرم می‌سوزه برای داداشم… انقدر حرف ناحسابی از زنعمو شنید که کارش به بیمارستان کشید … آیدا هم مثلا خواهر بود حتی یه روز هم بچه ها رو تحمل نکرد. هاله فنجان قهوه را بدون لب زدن میان دستش فشرد: مامان بخاطر غم و غصه‌ علیرضا داغون شد‌‌‌… چه روزای بدی بود… خدا واسه هیچکی نیاره آرام نشسته بود و شکم دلمه‌ها را پر می‌کرد… فقط یکبار مادر المیرا را دیده بود… یک هفته بعد ازدواج بی سرو صدایش ملک خانم آمده بود تا بجای …

قیمت : 20000 تومان
خرید و دانلود فوری
دسته بندی : رمان عاشقانه, خرید رمان
نویسنده : منا معیری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان زنانه یا مادرانه هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان زنانه یا مادرانه

لطفا پس از مطالعه رمان زنانه یا مادرانه نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
maryam
4 ماه قبل

رمان بسیار زیبا با قلم قوی خانم معیری، حتما بخونید

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک