دانلود رمان دالاهو اثر نگار رازقندی
دانلود رمان دالاهو اثر نگار رازقندی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
یاسر مردی از تبار کورد که بعد از مرگ صمیمی ترین دوستش “طاهر”، مسئولیت خانوادهش رو بر عهده میگیره؛ آفاق “بیوهی طاهر” رو به عقد خودش در میاره، اما جنجال از جایی شروع میشه که آهو “دختر طاهر” دست و دلش رو می لرزونه و از مرد جدی که یک ایل ازش حساب می برند، به عاشق و دلباخته دختر خونده خودش تبدیل میشه، جنجال عشقی ممنوعه بین مرد میانسال و دختر آفتاب و مهتاب ندیده کورد …
خلاصه رمان دالاهو
– خودتو به خواب زدی باز بغلت کنم ببرمت بالا؟ با چشم نیمه باز سرم رو بالا آوردم و با تیله ها مشکی رنگ ياسر رو به رو شدم -نه به خدا؛ خودم میام. از صدای خواب آلودم قشنگ مشخص بود چقدر شوت و هپروت بود و به محض پیاده شدن از ماشین هوای سرد روی پوستم نشست. -اوف چقدر سرده ماشین قفل کرد و دستش روی شونهم نشست. – هوا عاليه اتفاقا میخوایم بریم با مامانت قدم بزنیم احتمالا میخواد بارون بگیره. ابرو هام بالا پرید و از این که مطمعن شدم مامانم رفته بالا. شاکی رو بهش کردم:
_پس منم میام واسه چی میخوای با مامانم تنها بری؟ سمت پله ها قدم برداشت. -حسودی کردی؟ پا به زمین کوبیدم: -نخیرم اصلا… بعدشم الان بارون بگیره من تنهایی تو خونه میترسم میخواید تنهام بزارید؟ خندهش سرخوشانه و نزدیک به قهقه بود. در مورد راه رفتن با مامانم داشت شوخی می کرد و خیلی زود می شد فهمید. تا به بالا رسیدیم مامان رو به من کرد: تنها بودی توی خونه اتیش که نسوزوندی؟ چینی به بینیم دادم و روی مبل وا رفتم. – نه کاری نکردم. یاسر کاپشنش رو در آورد و روی چوب
لباسی آویزون کرد که نگاهم سمتش رفت. – اینجا خوابت نبره… بلند شو برو روی تخت! از توجهش به خودم لبخندی زدم. -من که جام همینجاست. مامان در حالی که روسریش رو از سرش برمیداشت اشاره کرد. – حداقل روی زمین بخواب فنرهای مبل داغون میشه کمر خودتم درد میگیره. مشخص بود چقدر من و مبل براش اهمیت داریم. یاسر با لباس های راحت ترش از اتاق بیرون اومد. -چه زود میخوای بخوابی آفاق خانم! مامان خمیازه ای کشید: – قبلش یه دوش میگیرم… صبح یه سر زدم بیمارستان …
از خلاصه داستان مشخصه چه چیزیه
لولیتا پیش این داستان لنگ میندازه والا
خاک تو سر یاسر مقدمه اش حالمو بهم زد