دانلود رایگان رمان روحم را ببر اثر سانیا ملایی
دانلود رمان روحم را ببر اثر سانیا ملایی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان یک اکیپ پنج نفره را دنبال میکنید که بخاطر ترس زیادی که از محیط و ناشناخته ها از خودشان نشان میدهند، باعث میشوند اجنه ها این ترس را حس کنند و برای تغذیه از ترس آنها، نزدیکشان بشوند، شخصیت های اصلی: راشل، آنجل، ملیکا، آلیس، مینا …
خلاصه رمان روحم را ببر
به پاتوقمون که رسیدم، ماشینم و کنار ماشین دخترا پارک کردم و پیادم شدم. با دیدنشون لبخندی زدم و قدم هام و به سمتشون تند کردم. آنجل و ملیکا سرشون تو گوشی بود. آلیس و مینا هم با هم حرف میزدند. سلام بلندی کردم که همه جواب دادند. کنار آلیس و مینا نشستم و نگاهم رو بین هر چهار تاشون چرخوندم
دارید در مورد چی حرف میزنید؟ آلیس با صدای وحشت زده و در عین حال گرفتهاش گفت: اجنه… با لحن بیان بامزهاش بیاراده زیر خنده زدم. با ته مایه های خندهام گفتم: آخه بی جنبه مثل تو رو چه به جن و اجنه؟ آلیس چینی به بینیش داد و چشم های خوش رنگ و قلبمهاش و با حرص از نگاهم گرفت. مینا با لحنی که سعی داشت یکم ترس و وحشت رو بهش اضافه کنه گفت:
داشتم یه داستان ترسناک براش میگفتم. سری از تاسف براشون تکون دادم. آنجل و ملیکا گوشی هاشون و گذاشتند و بهمون نزدیک تر شدند. ملیکا با کنجکاوی گفت: خوب موضوع جدیدتون اجنهست؟ هر روز یه موضوع انتخاب می کردم و در موردش حرف میزدیم؛ از اجتماع بگیر، تا کهکشان و فضا… مینا چینی به بینیش داد و گفت:
آره، جالب نیست؟ پوفی کشیدم و با اخم غلیظی لب زدم: نه اصلا، من خوشم نمیاد. آنجل لب های خوش رنگش و غنچه کرد و با خنده گفت …