دانلود رمان شوفر اثر ❤️ ناشناس
دانلود رمان شوفر اثر ❤️ ناشناس به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رمان درباره ی دختری به اسم هانا است که با اینکه دختره، ولی شیطنت هایی می کنه. یه شب تشنه از اتاقش بیرون میاد که با حضور مردی که نمی شناستش، نیازهای زنونشو بیدار می کنه و تا مرز جنون می برتش. از قضا اون مرد از فردای اون روز مهمون خونش میشه و راننده شخصی هانا و هر روز با سوپرایز های از جانب اون همراه می کنه …
خلاصه رمان شوفر
همونطور كه چشمامو مي ماليدم، از اتاق بيرون اومدم. راهرو تاريک بود و جايي رو نمي ديدم. خيلي تشنه ام بود و مي تونستم تو تاريكي هم مسير آشپزخونه رو پيدا كنم. داشتم از جلوي در يكي از اتاقا مي گذشتم كه درش باز شد و دستي منو به داخل كشيد. خواستم جيغ بزنم كه دستشو گذاشت جلوي دهنم : -هيس ! خواستم عقب برم كه ديدم كمرم به ديوار خورد.
با چشماي وق زده نگاهش كردم كه انگشت دست آزادشو رو چونه ام كشيد: -دستمو بر مي دارم ولي جيغ نزن! همين كه دستشو برداشت وحشت زده گفتم: -تو كي هستي؟ انگشت سبابه اش رو روي لبم كشيد و با لحن اغواگرانه اي گفت: -يه عاشق! آب دهنمو قورت دادم و سيب گلوم لرزيد. چشاي دريده و روشنش تو تاريكي برق ميزد، تنها نقطه نور! همونطور غرق چشماش بودم كه يهو اون نور هم ناپديد شد و من حس گرمي و حركتي رو لبم كردم.ل دستمو رو سينه اش گذاشتم كه هولش بدم عقب ولي اون لبمو بيشتر تو دهنش كشيد و صدامو خفه كرد
وزنشو بيشتر روم ريخت و فرو رفتم تو ديوار. نمي تونستم اون هيكل گنده رو تحمل كنم. دستش لباس خواب كوتاهمو بالا زد و از تو لباس زیرم فرو رفت داخل. يه طرفه باسنمو گرفت و محكم فشار داد. طوري كه مطمئن بودم اثر انگشتاش روش مي مونه. برجستگي بين پام حس كردم و ترس ورم داشت. شروع به ورجه ورجه كردم كه با پاهاش پاهامو قفل كرد و دستامو با دستاي مردونه اش گرفت.