رمان گرگینه

رمان گرگینه
عنوانرمان گرگینه
نویسندهنارسیس لوانی و حوریه الف
ژانررازآلود، تخیلی، عاشقانه
تعداد صفحه398
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان گرگینه اثر نارسیس لوانی و حوریه الف

رمان گرگینه
رمان گرگینه

دانلود رمان گرگینه اثر نارسیس لوانی و حوریه الف با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان پر فراز و نشیب زندگی شخصی که بنا به دلایلی در تیمارستان بستری شده و متاسفانه کسی نمی داند مشکلش چیست و نمیتوانند حریف رفتار او شوند چون فوق العاده پرخاشگر است، تا اینکه …

خلاصه رمان گرگینه

با شنیدن شماره ی اتاق حس کنجکاوی گذشته ام برگشت … همونی که فقط دکتر حامدی ویزیتش می کنه؟ پوزخندی زد: هه.. ویزیت؟ ! خانم دکتر , این پسر خیلی وقته این جاست. من خودم دو سال اینجا کار می کنم و از وقتی که من اینجام ندیدم که کسی بتونه نزدیکش بشه , حتی دکتر حامدی! البته گاهی ساکته ولی گاهی هم, اینقدر وحشی می شه که واقعا ازش می ترسی

بعضی شبها تقریبا از دستش آسایش نداریم .و راستی…اجازه نمی ده که شبها, کسی وارد اتاقش بشه و توی این چند سال,حتی خود دکتر حامدی هم نتونسته که شبها وارد اتاقش بشه!این پسر حتی نمیذاره حمامش کنیم و سرو صورتش رو اصلاح کنیم ,کاملا شبیه جنگلیا شده. به صندلیم تکیه دادم و با خودکار توی دستم بازی می کردم…

لحظه ای سکوت کردم و با خودم گفتم: (یعنی علت اینکه شبها کسی اجازه ورود به اتاقش رو نداره,چیه؟) فهمیدن این موضوع رو به بعد موکول کردم و گفتم: خب پس تو چه طوری بهش آرام بخش می زنی؟ وقتی خوابه… فقط همون موقع میشه بهش تزریق کنم … خب امروز خواب نبود؟ چرا. اما یهو چشماشو باز کرد و این روانی بازیها رو در آورد

پرونده اش رو می خوام … اما خانم دکتر… شما خودتون می دونید که دکتر حامدی به هیچ کس اجازه نمی ده اونو ویزیت کنه یا پرونده اش رو بخونه … به من اجازه می ده. بعد زیر لب گفتم: باید بده مقیسی رفت و پرونده رو آورد, گذاشت روی میزم … فقط مسئولیتش … باشه همه چی پای خودم تو برو ممنون چند دقیقه بعد مقیسی در حالی که یه پوشه ی آبی کمرنگ, به دست داشت, وارد اتاقم شد و پرونده رو داد دستم

مرسی سری تکون داد و رفت بیرون , نگاهی به پرونده کردم روی پرونده اسم بیمار نوشته نشده بود و همین تعجبم رو دو چندان کرد. واقعا نمی دونستم چرا دکتر حامدی اینقدر درمورد این بیماری که حتی اسم و نشون درست و حسابی ازش نداره, اینقدر مته به خش خاش می گذاره. پرونده رو باز کردم , دلم می خواست بدونم این پسری که همه ازش حرف می زنن کیه

واقعا شده بود یه علامت سوال بزرگ توی ذهنم, که هر چی اطلاعاتم راجع بهش, بیشتر می شد گیج ترم میکرد . دکتر حامدی هم که همیشه طفره می رفت و با کارهاش بهم می فهموند که دوست نداره راجع به این بیمار عجیب و غریب صحبت کنه. برگ به برگ پرونده رو مطالعه کردم , پر بود از چیزهای مختلف , معلوم بود برای دکتر کیس مهمیه , چون کلی ازش تست روانشاسی و آزمایش گرفته بود و کلی روش کار کرده بود

پرونده ی زیادی بود.تا می اومدم یه بیماری را بهش نسبت بدم, با خوندن برگ بعدی پرونده اش ,منصرف می شدم. وسطای پرونده بودم که پیجم کردن , از اتاق رفتم بیرون.. کنار استیشن ایستادم و به کرامت نگاهی کردم , داشت با تلفن حرف می زد که با دیدن من گفت: اصلا خودشون اومدن , گوشی… خانم دکتر , آقای دکتر حامدیاند. می خوان با شما صحبت کنن …

دانلود رمان گرگینه
2.52 مگابایت
PDF
دانلود رمان یک قطره تا خون (جلد دوم گرگینه)
2.41 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان گرگینه هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان گرگینه

لطفا پس از مطالعه رمان گرگینه نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mansour
2 ماه قبل

از افراد این سایت که این رمان رو گذاشتن بسیار سپاسگذارم من این داستان رو از دست داده بودم و حتی اسمش هم یادم رفته بود و واقعا ممنونم جلد دومش را هنوز نخونده بودم که گوشیم کلا پاک شد .دوستان عزیز اینو بدون اغراق میگم داستان واقعا خیلی زیبا جذاب و همینطور عاشقانه هست حتما بخونید پسری گرگینه که کم کم توسط دختری رام میشه و احساساتی در بین این دو نفر بوجود میاد

نیلا
6 ماه قبل

عالیه رمانش 🥺🥺🥺🥺کاش همه عاشق هابهم برسن🥲

بهار
11 ماه قبل

چقدر رمان مزخرفیه
بیمار داره بهش حمله میکنه
نویسنده داره رنگ چشمای خودشو برامون شرح میره

maya
1 سال قبل

عالی چند سال قبل خوندم

مخاطب
1 سال قبل

جلد اول عالی بود:)

رامژ
1 سال قبل

این رمان چرا اینطوری بود؟ داستان خیلی قشنگ بود اما دقیقا در اوج داستان رمان تموم شد اصلا تو بهت موندم هنوز که وسط کشمکش ماجرا چیشد یهو تموم شد اصلا

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک