رمان سیگار سناتور بهار سلطانی

رمان سیگار سناتور
عنوانرمان سیگار سناتور
نویسندهبهار سلطانی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه3740
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان سیگار سناتور اثر بهار سلطانی

رمان سیگار سناتور
رمان سیگار سناتور

لینک دانلود رمان سیگار سناتور از بهار سلطانی به صورت فایل PDF (پی دی اف) قابل اجرا در موبایل (اندروید و آیفون) و لپ تاب (pc) با لینک مستقیم بدون کات رایگان

من فرهاد صوفی بعد از دو سال و بردن بزرگترین مسابقه رالی ترکیه، به خونه برگشتم، هنوز لباسهای مسابقمو در نیاورده بودم که گفتن باید رخت دامادی به تن کنی تا از بی آبرو شدن عروسی که قرار بود عروس برادرش جلوگیری کنم، چون فرزین درست شود. قبل از خواندن خطبه به طرز مشکوکی ناپدید میشه و دختر حاج فتاح رو سر سفره بی داماد میگذره و اگر حاج فتاحی که یک روستا به سرش قسم میخورند بفهمد حمام خون راه میافته …

خلاصه رمان سیگار سناتور

تا به حال با ماشین اتومات، رانندگی نکردم و حتی هیچکدام از دکمه ها و کنترلش را بلد نبودم. گواهینامه رانندگی ام را هم همان چندسال پیش به خاطر کمک به پدرم گرفتم. و آخرین ماشینی که تخصصم در رانندگی اش بود، همان وانت و پراید پدرم بود که تابستانها، میوه های باغ را جعبه در آن می چیدم و هر از گاهی به شهر می آوردم. صدای فرهاد مرا از افکارم بیرون کشید

بیخودی انرژی مصرف نکن دُخی … دکمه استارتو بزن و فقط گازِ … نگاهی از آینه جلویم به او که روی صندلی عقب دراز کشیده بود، کردم و استارت را زدم. ماشین کم کم که حرکت کرد، پایم را روی پدال گاز فشردم. لمصب عجب چیزی بود! با یک نیش گاز، می تازید. کمی که حرکت کردم، از نگرانیم کم شد و دست و پایم به فرمان و پدال گاز عادت کرد. سکوتی در ماشین حکم فرم بود. همان صدای لحظه ای از فرهاد درآمد

اون دیوونه کی بود این بلا رو سرم آورد؟ سوالش بود. جا خوردم ولی دستپاچه نشدم. _ دونستنش دردی رو دوا نمی کنه. تکانی به خودش داد و نفرت انگیز نیم خیز شد و بهم توپید: _ سوووس مااااس…زده ناکارم کرده. اونوقت می گی دردیو دوا نمی کنه؟؟… از آینه روبرو نگاهش کردم. می بینم شخصیت بذله گو و پرانرژی را در پ ِس آن چهره عاصی شده ببینم. دستش را روی جای زخم و بخیه هایش گذاشت. _ چون مطمئنم آشناس، شکایتی نکردم!

اگرم خواب و خیالی داشته، تو مغز کوچیک خودش بوده و بس! دستانم روی فرمان ماشین به لرزش درآمد. انگار فرهاد حالم را فهمیدم که دیگر ساکت شد و بحث را ادامه نداد. من هم با فشار سنگینی که تمام آن چند روز به مغزم وارد شده بود، سکوت کرده و به رانندگی ام ادامه دادم. تمام آن اتفاقات ناگوار و شوک برانگیز در چند روز قبل برایم رقم خورد.

گاهی احساس می کنم نسبت به سن کمی که دارم؛ اما دختر قوی و پرتلاشی هستم و هیچ وقت اجازه نمی دهم، فشار زندگی از پا َدرم آورد. شاید اگر هر دختر دیگری به جای من بود، خودش را باخت و در آن روزها کارش فقط گریه کرد. ولی من جز آن دخترها نبودم که با هر بشکنی به قهقهه بیفتم و با یک ابرو بالا انداختنی، اشکم سرازیر شود! نمی دانم چه سرنوشتی در انتظارم بود؟

مادر و پدر فرهاد فقط می خواستند مارا از روستایمان دور کنند. من تا به آن روز، چندبار بیشتر به تهران نرفته بودم. فرزین قول رفتن به آنجا و زندگی پرزرق و برق را قبلاً بهم داده بود. اما حال که ورق برگشته بود نمی دانم باید با فرهاد کجا می رفتم …

دانلود رمان سیگار سناتور
11.52 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : بهار سلطانی
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان سیگار سناتور هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان سیگار سناتور

لطفا پس از مطالعه رمان سیگار سناتور نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سما
پاسخ به  رمان بوک
1 سال قبل

سلام. با تشکر فراوان از سایت بسیار خوبتون ⚘⚘ از صفحه ۹۴۴تا ۱۲۴۹ مربوط به رمان دیگری است (فکر میکنم برزخ سرد).

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک