رمان برادرکشی

دانلود رمان برادرکشی اثر شیما فراهانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

پریماه و سیاوش طی یک حادثه در دانشگاه با هم آشنا می شوند و علاقه ای بین آن ها به وجود می آید، سیاوش بعد از مدتی تصمیم می گیرد به خواستگاری، پریماه برود که در شب خواستگاری آن دو متوجه می شوند، اتفاقی که در گذشته رخ داده مانع رسیدن آن دو به هم می شود ولی در نهایت …!

خلاصه رمان برادرکشی

موقع ناهار بود و من و مریم رفتیم سلف دانشگاه سفارش ناهار دادیم تا موقعی که ناهارمون حاضر بشه رفتیم یه گوشه پشت میز نشستیم. چند لحظه بعد مریم رو به من گفت: میگم پری تو داشتی آخر کلاس با استاد حرف میزدی و ازش سوال می پرسیدی یه پسره اومد دم در با استاد کار داشت انقدر خوشتیپ و جذاب بود که نگو! پریماه: مریم بس کن زشته از اون لحظه که اومدیم فقط داری راجع به پسرا حرف میزنی. مریم: باشه بابا دیگه نمیگم!

میگم چه درس سختی بود امروز اگه اولش اینه ببین تا آخرش چی میشه. پریماه: الان یعنی خواستی مثلا بحث و عوض کنی؟! مریم: اگه میخوای راجع به پسرها حرف بزنم برگردیم سر بحث قبلی… بعد با هم دوتایی زدیم زیر خنده… ناهار و با شوخی خنده خوردیم و بعد از اون رفتیم سر کلاس بعدیمون. حق با مریم بود درس هامون فوق العاده سخت بود و باید از اول ترم شروع می کردم به خوندن، اون روز با تمام خوبی و بدیش تموم شد و

قرار شد من فردا صبح دوباره برم دنبال مریم و با هم بریم دانشگاه پس بعد از اینکه مریم و رسوندم خونه اشون و باهاش قرار فردا رو گذاشتم خودمم به سمت خونه حرکت کردم… وقتی رسیدم خونه دیدم مامانم نشسته پای تلویزیون و داره برای خودش سیب پوست میکنه. بعد از اینکه منو دید و کلی ازم راجع به امروز سوال و پرسش کرد رو به من گفت: بابات صبح رفته بود سر خاک برادرش ظهر اومده بود خونه حالش بد بود …