رمان بی پناهان یه دنده کیانا بهمن زاد
عنوان | رمان بی پناهان یه دنده |
نویسنده | کیانا بهمن زاد |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 2675 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان بی پناهان یه دنده اثر کیانا بهمن زاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
امشب در سایت رمان ما بخوانید شخصیت مردی که گذشته مچهولی داره که با پرونده گذشته دلآرام توی هم پیچ میخوره، طوری که کم کم این دو پرونده به صورت باور نکردنی از یه جایی بهم مربوط میشه و در آخر طبق معمول دلآرام کنجکاو ما موفق به کشف همه چی میشه، طوری که هم میتونه پرونده دادگاهی خودشو حل کنه، هم پرونده دادگاهی نکیسا رو …
خلاصه رمان بی پناهان یه دنده
در اتاقم باز شد…
با اخمی که همیشه مهمون صورتم بود از در خارج شدم. با قدمهایی که همیشه محکم و استوار بود با ذهنی پر از آشوب سالن عریض رو طی میکردم تا به پله هایی که متصل بودن به سالن پایین برسم. چه قدر همه جا بی روح و سوت و کور بود. چه قدر بو و رنگ این عمارت با نبود صاحباشون کمرنگ شده بود.
احساس می کردم دیگه اکسیژنی برای نفس کشیدن توی این عمارت نیست. احساس می کردم دیگه توی این خونه بویی از زندگی و مهر وجود نداره. بویی از امید و سر زندگی… چه قدر نبود پدر و مادرم آزار دهنده بود. چه قدر جایه تنها الگوهای زندگیم توی جای جای این عمارت خالی بود. پدر و مادری که پدرو مادر نبودن، بلکه فقط یه رفیق و همدم برای تنها پسرشون بودن.
همون طور که قدم های استوارمو برمی داشتم و رو به جلو حرکت میکردم، آدمام بهم احترام میذاشتن و منم بی توجه بهشون به راه خودم ادامه می دادم. کلا همین طوری بودم نسبت به خیلی چیزها و حتی مشکلات و اتفاقات خوب یا بد اطرافم کلا خنثی بودم. تلخ ترین حرکات دنیا خم به ابروم نمی آورد و شیرین ترین اتفاقات اطرافم حتی یه لبخند سرد رو روی لبام نمی شوند…
- انتشار : 10/02/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
به نظرم اونجوری که باید نبود حداقل برای من یه خورده خیالی بود و یه سری چیزا و رفتارا نمیدونم شاید توی واقعیت اینکارا رو نکنن موضوع داستان خوب بود تا یه جاهایی هم خوب بود از یه جا به بعد داستان معلوم و یه خورده خسته کننده میشه
یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم