رمان تنهایی ات را میخرم راحانا (حنانه.س)
عنوان | رمان تنهایی ات را میخرم |
نویسنده | راحانا (حنانه.س) |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 404 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان تنهایی ات را میخرم اثر راحانا (حنانه.س) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
صدای سکوت آینه در فضای اتاقش پیچیده است. وقتی پای نگاهش در آینه میلغزد انگار در شیارهای پیشانی اش به جستجوی چهار فصل زندگیاش میپردازد. بهار را کودک چالاکی میپندارد که اگر دستش را نگیرد به مقصد نرسیده و کال میافتد. تابستان را فصل فسیل شده در زیر آوارهای پاییز میدانست و زمستان را هم پایان نامه ی سال میشمرد. پرسیدم: به چه فکر میکنی؟!…گفت: عمق آینه را اندازه میگیرم…!
خلاصه رمان تنهایی ات را میخرم
انگشت سبابه اش را نوازش وار روی تن آینه کشید. چه قدر خاک روی آن سطح صیقلی نشسته بود… کمی فکر کرد؛ اما هیچ صحنه ای از آخرین بار که صورتش را در آینه دیده بود، به یاد نیاورد. جوان بود، اما مثل هم سن و سال هایش علاقه ای به دیدن خویش نداشت! البته پیش از این همه چیز فرق میکرد؛ تنها پنجاه و ُنه روز از زادروز این انسان جدید میگذشت.
پد آرایشی اشک مانندش را برداشت و سطح آینه را به اندازه یک دایره کوچک تمیز کرد. خیره به آینه، دستی به روسری بزرگش کشید و لبه های نامرتبش را صاف کرد. سپس دست راستش را هم مثل دیگری روی دسته عصا گذاشت و با تکیه بر آن دو، به سمت در رفت. نفس نفس زنان وارد هال شد.
پشت پنجره ایستاد و نفس نفس زنان پرده را کنار زد؛ دستش را به دیوار تکیه داد و حیاط پشتی را دید زد. بچه ها دور حوض می دویدند و با تفنگ های آب پاشی که کیوان برایشان خریده بود، همدیگر را خیس میکردند. توار و ترلان هم در تکاپوی شستن فرش ها بودند و دا بر اعمالشان نظارت میکرد. سال پیش در این خانه تکانی زمستانه شرکت داشت؛ اما امسال… آه سوزناکی از میان لبان خشکش گریخت.
- انتشار : 14/02/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
دوستش داشتم
جالب نبود نمیشد با رمان و شخصیتها ارتباط برقرار کرد در کل خوب نبود داستانش هم قابل باور نبود
خیلی قشنگ بود …..پیشنهادییییی
عالی بود
چراااا نظر منو تو سایت نمیذارین؟
سلام. عالی بود
عجیب عاشق این رمان شدم🥺بیشک یکی از بهترینها بودن.مخصوصا که غم تهنیا رو واقعا احساسش میکردم
بنظرم دلیل طلاق زانیار و تهنیا خیلی غیر منطقی و نشدنی بود و کسی عروس شش ماهشو به این دلیل طلاق نمیده.در کل بخاطر این دلیل طلاق سطح رمان خیلی پایین اومد😒😒