رمان خواستگاری یا انتخاب مرتضی مودب پور
عنوان | رمان خواستگاری یا انتخاب |
نویسنده | مرتضی مودب پور |
ژانر | عاشقانه |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |


دانلود رمان خواستگاری یا انتخاب از نویسنده مرتضی مودب پور به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان دختری به نام فریبا که توی یه دفتر بیمه هست کارش و عاشق پسری به نام ساسان شده است و با تمام ناملایمتی ها و سرکوفت ها میخواهد به خواستگاری او برود …
خلاصه رمان خواستگاری یا انتخاب
فريبا اينا سوار مترو شدن … داخل مترو شلوغه … فريبا اينا واستادن … جلوششون يه مرد رو صندلی نشسسته … فريبا : من دختري نیستم که بشینم تو خونه و برام خواستگار بیاد! … شهره : می خواي چی کار کنی؟ … تو همین موقع همون آقا يه نگاهی به فريبا می کنه و می خواد مثلا محترمانه جاشو بده به فريبا که تا می آد بلند شه، فريبا متوجه می شه و می گه : خیلی مممنون آقا … خواهش می کنم بفرمائین … ما ايستاده راحت تريم … آقاهم يه نگاه به فريبا اينا می کنه و میششینه و فريبا دوباره با دوستاش مشغول حرف زدن می شه … فريبا : من خودم می رم خواستگاري! … مريم : پدرت و فريبرز رو چه جوري راضی می کنی؟
فريبا : اونِ شو هنوز نمی دونم! … شهر : اگه گفتن نه چی؟ … فريبا : جلوشون وايمیستیم! «تو همین موقع اون آقاهه دوباره مودبانه می آد بلند شه که فريبا می گه: خواهش می کنم بفرمائین بشینین آقاي محترم ! حقوق زن و مرد مساويه ! ما می ايستیم و اصلا ناراحت نمی شیم! … آقاهه دوباره می گیره می شینه … فريبا به دوستاش می گه : نه به اين لطف کردنشون، نه به اون زورگويی هاشون! … مريم : من يه همچین شهامتی ندارم اما تا هر کجا که باشه باهات هستم … شهره : منم تا آخرش هستم
تو همین موقع آقاهه دوباره می آد بلند بشه که فريبا اين مرتبه با عصبانیت بهش می گه آقاي محترم ممنون از ادب و محبت تون! اما ما ترجیح می ديم که باستیم! آقاهه اين مرتبه به صدا می آد و با لهجه ي ترکی می گه ا خانوم ول م می کنی يا نه! من دو تا ايستگاه قبل بايد پیاده می شدم آخه!
همون روز دفتر شرکت بیمه فريبا تو يه دفتر، پشت يه میز نشسته … يه نظافت چی داره دفتر رو پاك می کنه و …
- انتشار : 25/02/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
خیلی بد بود واقعا من از مرتضی مودب پور دوتا کتاب دیگه هم خونده بودم خیلی خوب این افتضاح بود
مزخرفف