رمان زندگی خصوصی

عنوانرمان زندگی خصوصی
نویسندهمنا معیری
ژانرعاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه1145
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان زندگی خصوصی اثر منا معیری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

عاطفه با دوست صمیمی خود، (شهره) زندگی می‌کند، او بتازگی از کار اخراج شده است، و در جستجوی کار پایش به رستوران مردی به نامِ (کوروش) باز و برای کار در آشپزخانه‌ی آنجا استخدام می‌شود، کوروش که سه فرزند دارد به دنبال پرستار برای بچه های بی‌مادرش به پیشنهاد پدرش محل کارِ عاطفه را از رستوران به خانه منتقل می‌کند …

خلاصه رمان زندگی خصوصی

یک امشب را خسته بود و حوصله‌ پشت میز نشینی نداشت. بند و بساط حساب و کتابش را روی تخت گذاشت و نشست. خم شد سمت پاتختی و عینکش را برداشت. کمی لق میزد رو بینی‌‌اش خوب نمی‌نشست برنا رویش لگد کرده بود. با دست کمی تنظیمش کرد و مشغول شد. نیم ساعت بعد دفتر را کنار گذاشت و دستی به گردنش کشید و قلنجش را شکاند. بنفشه که بود دست هایش را نرم روی گردنش حرکت می‌داد تا خستگی‌اش کم شود. نفسش را فوت کرد بیرون سعی می‌کرد کمتر به بنفشه فکر کند نه به این خاطر که دوستش نداشت با بنفشه خوشبخت و شاد بود اما فکر کردن به او باعث میشد

درد بدی در قلبش حس کند. مرگ بنفشه و تنها گذاشتنشان به اندازه‌ی کافی دردناک بود ضربه ای به در اتاقش خورد: بیا تو… سر برنا داخل شد: اجازه بابایی؟ خودش را روی تخت بالا کشیدو نگاهی به ساعت انداخت: چرا بیدار شدی بابا؟ داخل شد و بره‌ سفیدش را روی تخت انداخت و بعد هم خودش را بالا کشید: من می‌تونم اینجا بخوابم؟! قبل آن که جوابی بدهد خودش را سراند زیر پتو: شب بخیر. با انگشت روی پیشانی برنا فشرد: پسرم؟ -بابایی از وقت خوابمون گذشته ها… صبح نمی‌تونی بیدار شی! دستی به لبش کشید تا خنده اش را محو کند: چشماتو باز کن وقتی باهات حرف می‌زنم.

یکی از چشم هایش را با نارضایتی باز کرد: هوم… یعنی بله.. -من اومدم تو اتاقت خواب بودی پس چرا الان اینجایی؟ -خواب بد دیدم… با دست روی موهایش کشید: از چی ترسیدی؟ خواب دیدم یه عنکبوت بزرگ اومده زیر تختم… خیلی بزرگ بود، اندازه‌ی عنکبوتی که تو هری پاتر بود. حالا می‌فهمید داستان از کجا آب می‌خورد. دستش را دور برنا حلقه کرد: امشبو اینجا بخواب فردا زیرتخت اتاقتو نگاه می‌کنیم با هم… شب بخیر. -شب بخیر بابایی. چند دقیقه بعد پسرک خوابیده بود. رویش را کشید و از تخت پایین آمد. ضربه ای به در اتاق بردیا زد و داخل شد: چرا بیداری بردیا؟! …

دانلود رمان زندگی خصوصی
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان زندگی خصوصی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پریسا
پریسا
2 سال قبل

خوبه،از پشتکاری که عاطفه تو زندگی داشت خوش اومد

راضیه
راضیه
2 سال قبل

قشنگ بود خیلی دوسش داشتم فقط کاش کمی بیشتر از زندگی بعد از ازدواج عاطفه و کوروش مینوشتن

طیبه
طیبه
3 سال قبل

عاااالی لذت برم از خوندش

مُحی
مُحی
3 سال قبل

خوب بود

زینب
زینب
3 سال قبل

سلام ممنون برای سایت خوبتون
رمان زندگی خصوصی دانلود نمیشه روی لینک میزنم یه رمان دیگه میاد

بهار
بهار
3 سال قبل

من نمیتونم دانلود کنه

Masoume
Masoume
3 سال قبل

خیلی عالیه فکر کنم دفعه پنجمیه که دارم میخونمش
دوست نداشتم تموم بشه
نمیشه فصل دوم هم داشته باشه که درباره زندگی برنا و بردیا و باراد باشه ؟

معصومه
معصومه
4 سال قبل

عالییییییی

فاطمه
فاطمه
5 سال قبل

عالی بهترین رمانی بود دانلودش کنید