رمان سکوت پر صدا

عنوانرمان سکوت پر صدا
نویسندهصدای بی صدا
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه2122
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان سکوت پر صدا
رمان سکوت پر صدا
رمان سکوت پر صدا

دانلود رمان سکوت پر صدا از صدای بی صدا با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دختری به اسم سارای قبول به فرزندی سه بچه کرده و معلم زبان فرانسوی ست، در آموزشگاه با گروهی از پسرها که برای زبان فرانسه آمده اند آشنا می شود و این پسرها فوتبالیست هستند و …

خلاصه رمان سکوت پر صدا

با رایزنی های سهیل و مدیر موسسه به نتیجه رسیده بودند که موقع ظهر موسسه به نسبت خلوت است و راحت بدون آنکه دیده شوند میتوانند رفت و آمد کنند.و اولین جلسه ی کلاسشان ساعت  2 و نیم زیر آفتاب نه چندان دلچسب پاییزی بود. و حدود نیم ساعتی که زودتر رسیده بودند چرا که سهیل زمان را اشتباه اعلام کرده بود،

مدیر موسسه تا توانست از معلم مربوطه “خانم مهربان” تعریف و تمجید کرد و از سواد و نحوه ی تدریس فوق العاده اش گفت. تنها نکته ای که از بین حرفهای مدیر موسسه توجه اش را جلب کرده بود این بود که مهربان اسم کوچیک خانم معلم بود یا فامیلی اش. که در هر دو صورت بنظرش هم اسم عجیبی بود هم فامیلی عجیبی

در کلاسی که توسط منشی موسسه راهنمایی شده بودند ، و البته تعارف فراوان برای یک فنجان قهوه یا شاید چای، منتظر خانم معلم مذکوره بودند. طاها گفت: بین گزینه های قبلی خانم نبود، خدا بخیر کنه. و سهیل در جوابش گفت با توجه به تعریف و تمجدید های مدیر از سابقه ی تدریس معلم بدون شک یه خانم میان سال و جا افتاده باشد و این بار کلاس به جایی که نباید هدایت نمیشود

چیزی که دقیقا بقیه نیز بدون اینکه به زبان بیاورند به آن فکر کرده بودند. صدایی از سالن شنیدند صدای شاد دختر جوانی وهمان لحظه در کلاس به صدا در اومد و متعاقبا باز شد، چشمهای هر پنج نفر در متعجب ترین حالت خود قرار گرفت. حتی آبان هم با کمی تعجب درحالیکه یک تای ابروش بالا رفته بود نگاه کرد

نمیدانست *بون ژوغ” گفتن آن دختر جوانی که جلوی در ایستاده بود برای ورود با عینک گرد و کفش های آلستارش را نادیده بگیرد و بگوید اشتباهی در کلاس را باز کرده است یا کل توصیفات ظاهری و تمجیدهای مدیر را نادیده بگیره و بگوید همان معلم کذایی معرفی شده است. البته با کمی پارادوکس. … سوم سارای وقتی تعجب پنج نفری را که در کلاس بودند دید

یک قدم به سمت عقب برداشت و از منشی پرسید “همین کلاسه؟” و در جواب بله بفرمایید همین کلاس است را شنید. زیر لب “خدا بخیر بگذرونه ای” گفت و رفت داخل. پسرها همچنان با تعجب نگاهش میکردند. و سارای نمیتوانست دلیل این میزان از تعجب را درک کند …

دانلود رمان سکوت پر صدا
7.42 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان سکوت پر صدا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Helma2019
Helma2019
2 سال قبل

خوب بود