رمان شبرنگ دیدگان
عنوان | رمان شبرنگ دیدگان |
نویسنده | شهرزاد قصه گو |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 3872 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان شبرنگ دیدگان اثر شهرزاد قصه گو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رامین مرشد، وکیل پایه یک دادگستری هست که وسط کلنجار رفتن با یک پروندهی جنایی درگیر مسائل و مشکلات خواهر موکلش، شیدا ستوده، میشود! درگیری که راه به احساس رامین پیدا میکند و این تازه اول ماجراست چون …
خلاصه رمان شبرنگ دیدگان
مقابل مجتمع آپارتمانی ترمز می کند و تلقین میثم به حقیقت پیوسته بود؛ شام خوردن با یار شامی که توی سکوت سرو شده بود و میان نظر بازی های زیر چشمی! دست شیدا سمت دستگیره میرود: _شب خوش! رامین اما با لحنی خندان منعش میکند از ترک این سقف نصف و نیمهی مشترک. _چقدر تو عجولی دختر؛ یه لحظه صبر کن کار دارم باهات ! دست شیدا دستگیره را رها می کند و دختر جوان کنجکاوانه لب میزند: چی کار؟! رامین سرش
را به سمت شیدا متمایل میکند: چی خوندی؟! شیدا گیج چشم میدوزد به آقای وکیل: چی؟! رامین کمربند ماشین را باز کرده و تنه اش را جلو میکشد: میگم تحصیلاتت چیه؟! شیدا سکوت اختیار کرده و به آنی ذهنش تحلیل میکند علت این سوال ناگهانی و نا به جا را ! شکوفه در تماس امشبش به مسئلهی کار پیدا کردن او اشاره کرده است. امان از سادگی مادرش! سعی می کند با لحنی محترمانه قائله را ختم به خیر کند: ببخشید واسه مامانم
سو تفاهم ایجاد شده فکر کرده من از شما کمک خواستم ولی ترجیح میدم توی این مورد مدیون کسی نباشم ! او را کسی میداند؟! فکر می کند قرار است زیر دین برود؟ رامین اما نیشخند میزند و بی توجه به حرف های شیدا میگوید: خب خودم از مامانت میپرسم. شیدا اما با چشم هایی حیران زل میزند به چشم های آقای وکیل: واه! انقدر مهمه؟! رامین با جدیت سر تکان میدهد: از انقدرم مهمتره! زل میزند توی چشم های شیدا و ادامه میدهد …
- انتشار : 31/03/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
رمان زیبایی بودلذت بردم