دانلود رایگان رمان دالان بهشت اثر نازی صفوی
دانلود رمان دالان بهشت اثر نازی صفوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مهناز با برادر دوست صمیمی خود (محمد) که همسایه هم هستند ازدواج می کند هر دوی آن ها بعد از عقد عاشق هم میشوند ولی به دلیل سن کمشان مشکلاتی برای محمد و مهناز پیش میآید که نمیتوانند به درستی آن را مدیریت کنند و باعث …
خلاصه رمان دالان بهشت
من ماندم و یک دنیا فکر و خیال از عالمي که درش تازه به روي من باز شده بود. آن شب اولین شب عمرم بود که خوابم نميبرد براي اولين بار بعد از این که همه خوابیدند بیدار بودم و از پشت پنجره ستاره ها را نگاه میکردم و به گذشته ها فکر میکردم به اولین روزهاي آشناييم با زري، به محله و کوچهی با صفایمان، به حاج آقا و محترم خانم و مهربانیشان، به اینکه توي اين خانه و این کوچه بزرگ شده بودم، به روزي كه براي اولين بار به مدرسه رفتم و بوي اولین روز مهر ماه که احساس کرده بودم به خوشيها و ناخوشيهايي که توی این خانه و محله دیده بودم، به روزي که مادربزرگ زري مرده
بود و من که فقط هشت سالم بود، از شلوغي و جنازه و صداي جيغ زن ها ترسیده بودم و محمد که آرام با چشمهاي اشک آلود مرا از شلوغي دور کرده و برده بود پیش زري که توی راه پله هاي پشت بام نشسته بود و گریه میکرد، آن روز من و زري و محمد و امیر، چهار تايي روي پله ها کنار هم چقدر گریه کرده بودیم، سه سال بعد وقتي عروسي خواهر بزرگ محمد بود خانهي ما مجلس مردانه بود، وقتي و من و زري دو سه بار براي بردن وسايلي که مادر و خانم جون لازم داشتند به خانه رفته بودیم محمد هردومان را دعوا کرده و گفته بود حق ندارين هي بیایین تو مردونه و من چقدر از او
بدم آمده بود که توي خانهي خودمان دعوایم کرده بود. به همین دو سال قبل فکر میکردم که یک روز گرم تابستان با زري توي حياط دنبال هم میکردیم و با سر و صدا و هیاهو به همدیگر آب میپاشیدیم که یکدفعه در زده بودند و ما هر دو خیس آب فکر کرده بودیم مادر و محترم خانم هستند که از روضه برگشته اند در را بي پروا باز کرده بودیم و در جا خشکمان زده بود چون پشت در محمد خشمگین و عصبانی ایستاده بود. آن روز براي اولين بار با محمد چشم در چشم شدم. براي چند لحظه خیره مانده بودم و وقتي که محمد سرش را پایین انداخت من تازه به خودم آمدم و دوان دوان دور شدم …
خیلی خوب بود
فوق العاده بود
خیلی قشنگ بود🍃
سلام ببخشید خوندن این رمان چون پولی هسن مشکل شرعی نداره؟یعنی با اجازه نویسندس؟
خیلی قشنگ بود