کتاب با اقتدار برخاستن

دانلود کتاب با اقتدار برخاستن؛ آن هم وقتی زمین خورده‌ایم و تنهاییم اثر برنه براون به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

برنه براون، دانشمند علوم اجتماعی، گفتگویی جهانی را درباره شجاعت، آسیب پذیری، شرم و شایستگی را برانگیخته است. کار پیشگامانه او یک حقیقت عمیق را کشف کرد: آسیب پذیری – تمایل به حضور در صحنه و بدون هیچگونه تضمینی برای نتیجه گرفتن–این تنها راه برای داشتن عشق بیشتر، تعلق بیشتر و خلاقیت و شادی بیشتر است اما زندگی شجاعانه همیشه آسان نیست: ما به ناچار خواهیم لغزید و سقوط خواهیم کرد. این برخاستن پس از سقوط است که براون به عنوان سوژه‌ی خود در کتاب با اقتدار برخاستن انتخاب می‌کند. براون به عنوان یک محقق نظریه مستدل، به طیف وسیعی از افراد گوش داده است – از رهبران شرکت های 500 و ارتش فورچون گرفته تا هنرمندان، زوج‌هایی که در روابط طولانی مدت هستند، معلمان و والدین – داستان‌های شجاع بودن، سقوط و… را زیاد شنیده است …

خلاصه کتاب با اقتدار برخاستن

به سرعت به سراغ دو سال بعدی می‌روم و خودم را در حالی می‌بینم که روی صحنه‌ام و داستان دریاچه تراویس را برای جمعیت ایستاده در استودیوی انیمیشن پیکسار بازگو می‌کنم ابتدا مثل بسیاری از مسائل دیگر در زندگی‌ام هم زمانی در نهایت من را به پیکسار هدایت کرد. در یکی از فرودگاه‌های آمریکا منتظر پروازی بودم که تأخیر داشت به فروشگاه فرودگاه رفتم تا چیزی برای خواندن پیدا کنم تعجب کردم که اریک کلپتون را روی جلد مجله فست کمپانی یکی از مجلات مورد علاقه ام دیدم؛ بنابراین آن را خریدم و گذاشتم در کیفم. وقتی هواپیما بلند شد، مجله‌ام را بیرون آوردم و با بررسی دقیق تر آن متوجه شدم آن

عکس متعلق به اریک کلیتون نبود. یک عکس راک اندرول از اد کاتمول و مقاله‌ای درباره کتاب جدید او بود. اد رئیس استودیوهای انیمیشن پیکسار و والت دیزنی است اگر بگویم کتاب رهبری او با نام شرکت خلاقیت بیش از هر چیز دیگری که خوانده ام من را تحت تأثیر قرار داد گزاف نگفته ام. او درس‌هایی داشت درباره این که رهبران قوی باید چطور مسائلی که اعتماد و خلاقیت را از بین می‌برد شناسایی کنند تا فرهنگ‌ها و شرایطی را تغذیه کنند که به افراد اجازه دهد بهترین کارشان را ارائه دهند. این درس‌ها تفکر من درباره نقشم در سازمان و حتی خانواده‌ام را تغییر داد. بعد از این که نسخه‌هایی را به هر یک از اعضای

تیمم دادم، ایده‌ها و مفاهیم او خیلی سریع بخشی از زبان کارمان شد. آن قدر تحت تأثیر کار اد بودم که با ویراستارم در رندوم هاوسه (ناشر اد) تماس گرفتم تا درخواست کنم من را به او معرفی کنند. امیدوار بودم برای این کتاب با او مصاحبه کنم معلوم شد اد و گروه اصلی پیکسار سخنرانی‌ های تد من را دیده بودند خیلی سریع درخواست کردند اگر دلم می‌خواهد به آنجا بروم و یک روز را با آن‌ها بگذرانم. اولین فکرم این بود که اگر شبیه شخصیت جسی توی کارتون داستان اسباب بازی‌ها لباس بپوشم، خیلی زیاده روی کرده‌م؟ لعنتی، بله، برای ملاقات می‌آیم. خب بسیاری از افراد علاقه دوجانبه ما به ارتباط را تطابقی تصادفی تلقی می‌کنند …