کتاب برگزیده

عنوانکتاب برگزیده (جلد دوم مجموعه‌ی انتخاب)
نویسندهکایرا کاس
ژانرداستان فانتزی، عاشقانه، ادبیات داستانی، ادبیات نوجوانان، ادبیات معاصر
تعداد صفحه325
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب برگزیده (جلد دوم مجموعه‌ی انتخاب) اثر کایرا کاس به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

در کتاب دوم انتخاب با سی وپنج دختر آغاز شد. اکنون با گروهی متشکل از شش برگزیده‌ی نهایی، رقابت برای به دست آوردن قلب شاهزاده مکسون شدیدتر و خشن‌تر از هر زمان دیگری است و امریکا هنوز در گیرودار این است که بفهمد قلبش متعلق به کیست. آیا دل در گروی مکسون دارد که می‌تواند زندگی‌اش را مانند داستان‌های پریان رقم بزند؟ یا هنوز عشق اولش، اسپن را دوست دارد؟ او زمان بیشتری می‌طلبد. اما باقی دختران برگزیده دقیقا می‌دانند که چه می‌خواهند و فرصت امریکا برای انتخاب رو به اتمام است …

خلاصه کتاب برگزیده

همراه دختران دیگر در میان جمعیت انبوه میهمانان، به صف ایستاده بودم و با هیجان بالا و پایین می‌پریدم. سیلویا زیر لب گفت: بانو امریکا! همین کافی بود تا به خود بیایم و بفهمم رفتارم نامناسب است‌. به عنوان مربی اصلی دختران در قصر او تمام حرکات و رفتار ما را شخصاً زیر نظر داشت. خودم را به زور آرام نگه داشتم. به سیلویا و کارکنان دیگر و نگهبانانی که می‌توانستند قدم بزنند، حسودی‌ام می‌شد. اگر من هم می‌توانستم کمی این طرف و آن طرف بروم، آرامتر می‌شدم. شاید اگر مکسون این اطراف بود، زیاد هم بد نمی‌شد. اما ممکن بود بیشتر عصبی‌ام کند. هنوز هم نمی‌توانستم درک کنم چرا بعد از آن همه وقت، هنوز به سراغ من نمی‌آمد.

از طرف درهای ورودی، فریادی شنیدم: اومدن! من تنها کسی نبودم که از سر آسودگی صدایی درآوردم. سیلویا گفت: خیلی خب خانم‌ها عالی رفتار کنین! پیشخدمت‌ها و ندیمه‌ها کنار دیوار، لطفاً. همگی سعی کردیم همان بانوهای جوان دوست داشتنی و باوقاری باشیم که سیلویا می‌خواست اما لحظه‌ای که والدین کریس و مارلی از میان درهای عظيم تالار ظاهر شدند همه‌ی انتظارات و رؤیاهای او نقش بر آب شد تا جایی که می‌دانستم مارلی و کریس هر دو تک فرزند بودند و مشخص بود که والدینشان آنقدر دلتنگ شده‌اند که دیگر به رفتار مناسب و در خور موقعیت اهمیتی نمی‌دهند. آن‌ها جیغ و ویغ کنان به طرف ما دویدند و مارلی قبل از

اینکه از صف خارج شود و شروع به دویدن کند، فقط یک لحظه توانست خود را نگه دارد‌‌. والدین سلست کنترل بیشتری روی رفتارشان داشتند؛ با این حال، از دیدن دخترشان هیجان زده بودند و از شادی می‌لرزیدند. او نیز صف را رها کرد، هر چند خیلی متمدن تر و موقرتر از مارلی. متوجه ورود والدین الیس و ناتالی نشدم؛ چون همان موقع هیکل ظریفی با موهایی آشفته و سرخ به رنگ شعله‌های آتش از در گذشت. چشمانش بی‌تابانه در جست وجو بود. -می صدای فریادم را شنید، مرا در حال دست تکان دادن دید و از جا کنده شد. پدر و مادرم نیز به دنبالش آمدند. آن قدر محکم بغلش کردم که هر دو با هم روی زمین نشستیم با جیغی مملو از …

دانلود کتاب برگزیده
40.49 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب برگزیده
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها