کتاب اسم این کتاب راز است!

عنوانکتاب اسم این کتاب راز است (جلد اول مجموعه راز)
نویسندهسودانیموس بوش
ژانرداستان کودک و نوجوان
تعداد صفحه229
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب اسم این کتاب راز است! (جلد اول مجموعه راز) اثر سودانیموس بوش به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

وقتی دو کودک یازده ساله به نام کاساندارا و مکس ارنست با یکدیگر تیمی را تشکیل می‌دهند تا معمای مربوط به مرگ یک شعبده باز سالخورده و دارایی های عجیب و شگفت انگیز به جا مانده از او را حل کنند، به شکل ناخواسته خود را در مسیر شخصیتی شرور به نام دکتر ال و همدست او یعنی خانم ماوی که می‌خواهد هرطور شده دفتر یادداشت شعبده باز را بیابد قرار می‌دهند پس از آن که این گروه دو نفره اهریمنی به مدرسه کاس و مکس ارنست می‌روند، یکی از همکلاسی هایشان (هنرمندی بااستعداد) به نام بنجامین …

خلاصه کتاب اسم این کتاب راز است!

بعد از حرف‌های ورونیکا و امیر تصمیم گرفت دیگر پیش بینی هایش را برای کسی تعریف نکند. البته برای مکس ارنست استثنا قائل شد، چون انگار درباره‌ی زباله‌های سمی خیلی اطلاعات داشت. وقتی دستکش آزمایشگاه دستشان کردند و به زمین فوتبال برگشتند، کاس قضیه‌ی شعبده باز مرده، موش مرده و بوی مشکوک گوگرد را برای مکس تعریف کرد. مکس-ارنست دماغش را جمع کرد و گفت: به نظر من بوی تخم مرغ گندیده نمی‌آد. مطمئنی همون بوئه بعد پیشنهاد کرد شیشه را از جعبه‌ی سمفونی بوها در بیاورند و با بوی زمین فوتبال مقایسه کنند. کاس از این که

به ذهن خودش نرسیده بود کمی ناراحت شد. با این حال جعبه‌ی چوبی را از توی کوله پشتی اش در آورد تا نشان مکس-ارنست بدهد. وقتی شیشه‌ی کوچک خاک گرفته را باز کرد و بو کشید، مجبور شد قبول کند بویش زیاد شبیه بویی نیست که توی زمین فوتبال حس کرده، انگار زود نتیجه گیری کرده بود. مکس-ارنست سرش را برد نزدیک زمین و بو کشید. -فکر کنم چمن بیشتر بوی چیز میده… -چیز دیگه چیه؟ مکس ارنست قرمز شدو گفت: خرابکاری این حرف به نظر کاس مسخره آمد. نگاهش را به اطراف چرخاند، اما وقتی خودش زمین را بو کرد مجبور شد قبول

کند حق با مکس-ارنست است بعد متوجه چیزی شد که قبلا ندیده بود یک متر آن طرف تر از موش، یک کپه کود قرار داشت بویی که احساس می‌کردند از فضولات بود یک چیز دیگر هم بود یک جعبه که رویش عکس یک موش بود توی دایره ای قرمز، که رویش خطی قرمز کشیده بودند: مرگ موش. آن موش برای همین مرده بود. با خودش فکر کرد لازم نیست این را به مکس-ارنست بگوید. اگر خودش متوجه میشد که هیچ اگر هم متوجه نمی‌شد، خب نمی‌شد دیگر. به هر حال این ثابت نمی‌کرد زباله‌ی سمی در کار نیست، لزوما ثابت نمی‌کرد. مکس-ارنست که داشت به دقت …

دانلود کتاب اسم این کتاب راز است!
17.73 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب اسم این کتاب راز است!
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها