کتاب غیر زمینی
عنوان | کتاب غیر زمینی |
نویسنده | سینتیا هند |
ژانر | فانتزی، عاشقانه، داستان نوجوان، داستان ماورالطبیعه |
تعداد صفحه | 347 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب غیر زمینی (جلد اول) اثر سینتیا هند به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کلارا گاردنر یک روز میفهمد فرشتهواره است! داشتن خونِ فرشته که از میان رگهایش جریان دارد باعث میشود که از انسانها (واژهای که درمییابد دیگر برای او کارایی ندارد) باهوشتر، قدرتمندتر و سریعتر باشد، کلارا میفهمد چیزی که برای انجام دادنش روی زمین قرار داده شده است یک ماموریت مهم است! او میفهد باید مسیر دیگری را برای زندگی انتخاب کند و این انتخاب برای او سرنوشتی دیگر رقم خواهد زد، او به میان عشق و نفرت و وفاداری و خیانت و خوب و بد باید انتخاب کند و این انتخاب مسیر زندگیاش را میسازد …
خلاصه کتاب زمینی
من و کریستین تنها یک کلاس با هم داریم، بنابراین جلب کردن توجهش اصلاً کار آسانی نیست. هر روز در کلاس تاریخ بریتانیا سعی میکنم صندلیام را طوری انتخاب کنم تا شانسی برای آنکه او کنارم بنشیند، وجود داشته باشد. در آخر در مدت دو هفته ستارهها دقیقاً سه بار همردیف میشوند و او در آخر روی صندلی کناری من مینشیند. لبخند میزنم و سلام میکنم او هم در جواب لبخند میزند و سلام میکند. دقیقه ای به نظر میرسد نیرویی انکار نشدنی ما را مانند آهنربا به سمت هم میکشد اما بعد از اینکه او دفترش را باز یا زیر میز گوشی اش را چک میکند نشان میدهد که گپ دوستانه مان درباره هوای خوب
تمام شده است. مثل این است که در آن چند ثانیهی سرنوشت ساز یکی از آهنرباها بر میگردد و او را از من دور میکند. او بی ادب یا چنین چیزی نیست؛ تنها به نظر میرسد که چندان به شناختن من علاقهای ندارد چرا باید علاقه داشته باشد؟ او هیچ چیزی دربارهی آیندهای که انتظارمان را میکشد نمیداند بنابراین من هر روز پنهانی تماشایش میکنم و سعی میکنم هر چیزی را که میتوانم به یاد بسیارم، مطمئن نیستم چه چیزی ممکن است روزی به درد بخور باشد. او دوست دارد پیراهنهای مردانهی دکمه دار که آستینهایش را تا آرنجش تا زده است و شلوارهای جین یک شکل مارک سون در سایه روشنهای
مختلف مشکی یا آبی بپوشد. از دفترهای ساخته شده با کاغذ بازیافتی استفاده میکند و با خودکار سبز مینویسد. تقریباً همیشه وقتی آقای اریکسون او را صدا میزند جواب درست را میداند و اگر نداند دربارهاش لطیفه میسازد که یعنی هم باهوش، هم متواضع و هم بامزه است موسقی جاز دوست دارد هر چند وقت یکبار از جیب عقبش قوطی نقرهای کوچکی را در میآورد و یک شکلات نعنایی در دهانش می اندازد. برای من این میگوید که او انتظار ابراز محبت دارد طبق این فرض، کای هر روز درست بیرون کلاس او را ملاقات میکند انگار که او طوری که دختر جدید آن روز اول در کافه تریا به مردش نگاه کرد را دیده و …
- انتشار : 10/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403