کتاب همسایه‌ی من توتورو

دانلود رمان همسایه‌ی من توتورو به نویسندگی هایائو میازاکی، سوگیکو کوبو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

“می” چهار ساله، در حال وقف دادن خود با یک زندگی جدید بدون مادرش است. او می‌آموزد که بدون مادرش که در بیمارستان بستری شده کنار بیاید. یک بعد از ظهر موجودی با ظاهر خنده دار را دنبال می‌کند، در حالی که خواهرش در مدرسه است، او به ناگاه وارد دنیای غریب توتورو می‌شود …

خلاصه کتاب همسایه‌ی من توتورو

ساعت چهار آمد و رفت. ساعت پنج آمد و رفت. اتاقی که تاتسو برای مطالعه انتخاب کرده بود اتاقی بود به سبک غربی که به خانه اضافه شده بود. کف اتاق حالا پر شده بود از بسته‌های کتاب به زبان ژاپنی و انگلیسی. جعبه‌های درازِ باز نشده کلکسیون دست سازهای تاتسو و یک تنه درخت خراشیده و رنگ و رو رفته قدیمی بقیه اتاق‌ها تمیز شده بودند. اتاق زیر شیروانی خالی بالای اتاق مطالعه بود که با یک سری پله باریک به هم داه داشتند. اما بقیه خانه قابل زندگی کردن شده بود: ورودی جلو خانه، دستشویی

بیرون نشیمن کف خشتی آشپزخانه و اتاق نشیمنی که همه آن جا غذا می‌خوردند.دو اتاق تاتامی دیگر هم به باغ دید داشتند. ساتسوکی گفت: بابا! بیا اتاق شاه نشین را بدهیم به مامان. عمو فوجیاما نزدیک غروب وقتی مطمئن شد تا آنجا که از دستش بر می‌آمده کمک کرده با وانت سه چرخ راهی خانه شد. قان قان، تپ تپ پت پت خداحافظ مراقب باشید. ساتسوکی ناراحت بود که عمو فوجیاما نمی‌تواند شب بماند. بعد مادربزرگ سبد حصیری خالی را پشتش انداخت و رفت. به ساتسوکی و مِی گفت: حتما به ما سر بزنید.

به زودی می‌بینمتون‌! از کمک‌هاتون ممنون! تاتسو، مِی و ساتسوکی در جاده کنار پا کوچک ایستادند و به نشانه خداحافظی برای مادربزرگ دست تکان دادند تا این که کمر خمیده و گرد مادربزرگ کوچک و کوچک تر شد و هوا آرام آرام در جنگل و زمین ها تاریک شد. سگی سفید بدو بدو از سمت خانه مادربزرگ به طرفش آمد، پارس می‌ کرد و دم تکان می‌داد. باد تندی وزید و گردبادهای کوچکی از گرد و غبار روزی جاده تشکیل شد. مادربزرگ جایی که جاده منحنی و از دید خارج می‌ش. ایستاد و برای بار آخر هم دست تکان داد …