کتاب هزارتوهای بورخس
کتاب هزارتوهای بورخس کتاب هزارتوهای بورخس

کتاب هزارتوهای بورخس

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
کتاب هزارتوهای بورخس
نویسنده
خورخه لوئیس بورخس
ژانر
ادبیات کلاسیک، ادبیات داستانی، داستان ‌کوتاه
ملیت
خارجی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
295 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'کتاب هزارتوهای بورخس' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود کتاب هزارتوهای بورخس اثر خورخه لوئیس بورخس به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کتاب حاضر مجموعه قصه‌ها و اشعار خورخه لوئیس بورخس است. برخی عناوین قصه‌ها و اشعار این کتاب عبارت‌اند از: مردی از گوشه خیابان، پایان دوئل، مرگ‌های بوئنس آیرس، مواجهه، دشنه، خوان موراینا، یک مرد، مزاحم، برگی به یادبود سرهنگ سوآرز، زخم شمشیر، سکه آهنین، تام کاسترو شیاد نامتصور و سوینه فاضله مردی خسته .شایان توجه است که علاوه بر موضوعات یاد شده، مصاحبه سزار فرناندس مورنو یکی از منتقدان و نویسندگان آرژانتین با خورخه لوئیس بورخس و یک مقاله از و.س.نی پول، نویسنده ترینیدای، به نام تعبیری از رویاهای بورخس و یک مقاله از هوشنگ گلشیری به نام من زندگی نکرده‌ام، می‌خواهم دیگری باشم، نیز از ضمایم و بخش های پیوستی کتاب حاضر هستند ...

خلاصه کتاب هزارتوهای بورخس

نامه را گم کرده‌ام، ولی دو سال قبل یا پیشتر گانون از مزرعه‌اش در گواله گوای چو آن را برایم نوشت تا خبر دهد که ترجمه‌ای از شعر «گذشته» اثر رالف والدو امرسون را که شاید اولین ترجمه این شعر به اسپانیایی باشد برایم می‌فرستد و بعد‌التحریر اضافه کرده بود که دون پدرو دامیان، که شاید به خاطر بیاورم، چند شب قبل به یک بیماری ریوی درگذشته است. این مرد (گانون ادامه داده بود) هنگامی که در آتش تب می‌سوخت جریان مفصل نبرد ماسولر را در هذیان‌هایش بازسازی کرده بود. هیچ چیز غیر عادی یا غیر منطقی در این خبر به نظرم نرسید چون دون پدرو در نوزده یا بیست سالگی جزو هواداران آپاریسیو ساراویا درآمده بود و زیر پرچم او

جنگیده بود. پدرو دامیان، وقتی انقلاب ۱۹۰۴ شروع شد به عنوان کارگر در مزرعه‌ای در ریونگرو یا پای زاندو کار می‌کرده است. گرچه او اهل گواله گوای چو در ایالت انتره ریوس بود، با دوستانش که همه پررو و احمق بودند دسته جمعی به ارتش انقلابی پیوستند. در یک یا دو درگیری کوچک در نبرد نهایی جنگید. در سال ۱۹۰۵ بازگشت، و با یک نوع سرسختی بدون تظاهر به کار سابقش که گاوچرانی بود پرداخت. تا آنجا که من می‌دانم دیگر هیچگاه موطنش را ترک نکرد. سی سال آخر عمر را در یک کلبه چوبی کوچک و تک افتاده در هشت یا ده میلی نانکای گذراند. در این مکان دور افتاده بود که یک شب در سال ۱۹۴۲ با او صحبت کردم (یعنی سعی

کردم با او صحبت کنم)، او مرد کم گفتاری بود و چندان باهوش نبود. معلوم شد که ماسولر تمام تاریخ شخصی او را تشکیل می‌دهد. وقتی دانستم که در ساعت مرگ دوباره در خشم و هیاهوی این جنگ زیسته است تعجبی نکردم. با اطمینان به این موضوع که دیگر هیچگاه دامیان را نخواهم دید، می‌خواستم چهره او را به یاد بیاورم، ولی حافظه من مخصوصاً برای صورت‌های اشخاص آنقدر ضعیف است که تمام آن چیزی که به یاد آوردم همان عکسی بود که گانون از او گرفته بود. با در نظر گرفتن اینکه من او را یکبار در آغاز سال ۱۹۴۲ دیده‌ام این غیر عادی نیست، ولی بارها به عکس او نگاه کرده‌ام. عکس را کانون برایم فرستاد و ...

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیوان حافظ