کتاب هیچکاک و آغاباجی و داستان‌های دیگر

عنوانکتاب هیچکاک و آغاباجی و داستان‌های دیگر
نویسندهبهنام دیانی
ژانرادبیات داستانی، ادبیات کلاسیک
تعداد صفحه173
ملیتایران
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب هیچکاک و آغاباجی و داستان‌های دیگر اثر بهنام دیانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کتاب هیچکاک آغاباجی و داستان‌های دیگر یک نمونه جمع آوری شده از داستان که راوی تمام یک اندازه می‌باشد. پسر بچه درس‌خوانی که از نظر و دید خویش ارتباط خانوادگی و همسایگی و اساسی تر شرایط سیاسی دوران دعوای شاه و مصدق را تعریف می‌نماید. و بسیار هم به سینما علاقه مند است و درمورد فیلم‌ها هم بسیار صحبت می‌کند. هیچکاک و آغاباجی: پسر تازه از سینما و دیدن فیلم روح هیچکاک به خانه برگشته که با آغاباجی یکی از فامیل های دور رو به رو می‌شود. جشن روز مردم: بچه‌های مدرسه را به مناسبت جشن مردم تعطیل کرده اند و سینماها نیز مجانی است …

خلاصه کتاب هیچکاک و آغاباجی و داستان‌های دیگر

اطاق بیمارستان دو تخته است. تخت کنار در خالی است. آغاباجی روی تخت طرف پنجره دراز کشیده و آسمان را نگاه می‌کند. سیاوش روی تنها صندلی اتاق نشسته و روزنامه می‌خواند. وارد می‌شوم و سلام می‌کنم عقل به خرج داده‌ام و سه شاخه میخک سفید خریده‌ام. هر دو نفر از دیدنم متحیر و خوشحال می‌شوند. سیاوش با حالتی دستپاچه دور اطاق می‌چرخد. بالاخره لیوانی پیدا می‌کند و گل‌ها را در آن جا می‌دهد. بقچه را در دامن آغاباجی می‌گذارم و سلام مادربزرگم را می‌رسانم. کنجکاو بقچه را باز می‌کند با حالتی حق شناسانه هدایا را یکی یکی در می‌آورد. به قلیان که می‌رسد گل از گلش می‌شکند. سیاوش نگاهی ناراضی به طرفم می‌اندازد و

مادربزرگش را از کشیدن قلیان برحذر می‌دارد. می‌خواهد کیسه تنباکو را بیاندازد توی سطل آشغال زیر تخت. اما اینکار را نمی‌کند حتماً حدس می‌زند ممکن است به من بربخورد. توضیح می‌دهد کشیدن قلیان برای آغاباجی خطرناک است. چند اصطلاح پزشکی هم چاشنی توضیحاتش می‌کند که موضوع را چهار میخه کرده باشد. می‌پردازد به پذیرائی کردن از من. تشکر می‌کنم و می‌گویم قصد دارم بروم مرا به اصرار می‌نشاند که باید چند دقیقه‌ای بمانم و مزه دهانم را عوض کنم. بعد نگاهی به ساعتش می‌اندازد و می‌گوید کلاسش دیر شده. یکی دو سفارش ریز و درشت به مادربزرگش می‌کند. با من دست می‌دهد و می‌رود. چند لحظه‌ای

سکوت می‌شود. چشمم به آغاباجی می‌افتد. با حرکت ابرو اشاره‌ای به قلیان می‌کند. با حالتی تشویق آمیز چشم‌هایش را بهم می‌زند و مرا به شرکت در کاری که برایش منع شده فرا می‌خواند. خوشحال از این همدستی بلند می‌شوم و حرف‌های سیاوش را یادآوری می‌کنم. سری به علامت بی‌اعتنائی تکان می‌دهد و می‌گوید: آدم بایست خودش طبیب خودش باشه. تنگ را تا نیمه پر می‌‌کنم و به دستش می‌دهم بدنه چوبی را بالای تنگ جا می‌دهد. نی قلیان را با دهان خیس می‌کند و در سوراخش می‌گذارد یکی می‌زند و قل قل قلیان را به راه می‌اندازد. به نظر می‌رسد آب تنگ زیاد است. فوتی می‌کند و به اندازه نیم استکان آب از سر قلیان به زمین می‌ریزد. باز پکی می‌زند …

دانلود کتاب هیچکاک و آغاباجی و داستان‌های دیگر
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب هیچکاک و آغاباجی و داستان‌های دیگر
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها