کتاب جین در فانوس تپه

عنوانکتاب جین در فانوس تپه
نویسندهال ام مونتگومری
ژانرادبیات داستانی، ادبیات کلاسیک، ادبیات نوجوانان
تعداد صفحه450
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب جین در فانوس تپه اثر ال. ام مونتوگومری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

جین استوارت از وقتی به یاد دارد همراه مادر و مادر بزرگش در عمارت دلگیری در تورنتو زندگی می‌کرده است. از آنجا که هرگز پدرش را ندیده فکر می‌کند او مرده تا اینکه یک روز ناگهان نامه‌ای از راه می‌رسد و کاشف به عمل می‌آید که پدرش زنده و سرحال است. پدر در جزیرهٔ پرنس ادورد زندگی می‌کند و وقتی جین یک تابستان را کنار او در کلبه‌ای روی فانوس تپه می‌گذراند دنیایش تغییر می‌کند. برای اولین بار طعم تمام کارهای جالب و شگفت‌ انگیزی را که در عمارت تورنتو به رویشان بسته بود می‌چشد …

خلاصه کتاب جین در فانوس تپه

یک سال از وقتی که جین فهمیده بود پدرش هنوز زنده است می‌گذشت. سخت گذشته بود. نمراتش در مدرسه هم گواه این موضوع بودند. از آن طرف فیلیس جایزه دختر ممتاز سال را برده بود و جین کلی سرکوفتش را خورده بود.. در این یک سال مثل همیشه با ماشین فرانک به سنت اگتا رفته و برگشته بود، سخت تلاش کرده بود که از فیلیس خوشش بیاید، ولی چندان موفق نشده بود. عصرها مخفیانه به دیدن جودی در حیاط پشتی رفته و صادقانه سعی کرده بود به تمرینات موسیقی‌اش علاقه‌مند شود. مادر بزرگ می‌گفت: مایه تأسف است که به موسیقی علاقه نداری، ولی خب توی خونت نیست دیگر، کاری نمی‌شود کرد. لحن تحقیر آمیز مادر بزرگ بیشتر از نیش و

کنایه‌هایش جین را آزار می‌داد. زخم زبانش تا اعماق وجود جین را می‌برید و تا مدت‌ها در دلش جا خوش می‌کرد. به علاوه جین عاشق موسیقی بود،  اما عاشق گوش دادن به آن. یکی از ساکنین خانه شبانه روزی پلاک ۵۸ نوازنده‌ای به نام آقای رنسم بود و اگرچه خودش خبر نداشت،  شب‌ها که در اتاقش پیانو می‌زد، قلب دو شنونده جوان را که بر شاخه های درخت گیلاس حیاط پشتی نشسته بودند، تسخیر می‌کرد. جین و جودی دست‌هایشان را در هم حلقه می‌کردند، می‌نشستند و از شوق وصف ناپذیر موسیقی به خود می‌لرزیدند. وقتی زمستان سر رسید و پنجره اتاق آقای رنسم بسته شد، جین جای خالی ویولن‌های شامگاهی را با تمام وجود حس کرد. بعد از آن تنها پناهگاه

باقی مانده‌اش ماه بود و جین بیش از پیش به آن پناه می‌برد. به سوی ماه پرواز می‌کرد و تا مدت مدیدی دیگر صدایی از او در نمی‌آمد. به قول مادر بزرگ در عالم خودش سیر می‌کرد. مادر بزرگ گفت: این بچه هیچ وقت به بقیه محل نمی گذارد. مادر با لکنت گفت: فکر نمی‌کنم این جوری باشد. فقط یک کم… حساس است. مادر فقط وقتی می‌خواست از جین دفاع کند، جرئت می‌کرد در روی مادربزرگ بایستد. «حساس» مادر بزرگ خندید. مادر بزرگ زیاد نمی‌خندید که البته جای شکر داشت. از آخرین خنده خاله گرترود هم آن قدر می‌گذشت که دیگر هیچ کسی صدایش را به خاطر نمی‌آورد. مادر هم وقتی کسی دور و برش بود خنده نخودی ریزی سر می‌داد. جین همیشه احساس می‌کرد …

دانلود کتاب جین در فانوس تپه
31.17 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب جین در فانوس تپه
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها