کتاب من جوکم
دانلود کتاب من جوکم اثر جیمز پترسون و کریس گرابنستاین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب من جوکم سرگذشت جیمی، پسری معلول است که آرزو دارد بزرگترین کمدین جهان بشود اما مجبور است با موانع بسیاری مقابله کند. او یکی از بانمکترین و باحالترین بچههای دنیا است که حتی زامبیها را هم میتواند بخنداند. جیمی که تازه به محله جدیدش نقل مکان کرده مجبور است با عمه و پسرعمه قلدرش استیو زندگی کند. استیو جیمی را به هر شکلی که میتواند اذیت میکند. روزی عموی جیمی از مسابقهای به اسم بانمکترین بچه سیاره صحبت میکند و جیمی تصمیم میگیرد در این مسابقه شرکت کند. استیو عقیده دارد داوران تنها به خاطر ترحم به وضعیت جسمی اش به او رای خواهند داد اما جیمی ثابت میکند که یک کمدین واقعی است ...
خلاصه کتاب من جوکم
کاش میتونستم بگم بعداز ناهاری که باگیلدا و رفقا خوردم روزم هی بهتر و بهتر شد. شاید تو فیلم های هالیوودی این طور بشه؛ اما حیف که این فقط ماجرای زندگی منه درست بعد از ناهار کلاس مهارتهای زبان انگلیسی دارم و یکی از مهارتهاش هم متأسفانه سخنرانیه نوبت منه که سخنرانی کنم؛ موضوعم صعود به اورسته خوبه دیگه بالاخره ادبیات تخیلی هم جزو ادبیاته نیست؟ میرم جلوی کلاس و میگم امروز میخوام دربارهی صعود به اورست حرف بزنم کوهی که تبتیها بهش میگن کومولانگما؛ یعنی مادر مقدس؛ دقیقاً همون چیزی که وقتی واسه اولین بار قلهش رو از دور دیدم، گفتم یا مادر مقدس آخه این چه کاری بود من دست
خودم دادم؟ بروبچه های کلاس و معلممون -خانوم کانای- میزنن زیر خنده. نکنه یادم رفته باشه زیپ شلوارم رو بالا بکشم؟ همیشه آرزوم بوده به بالاترین جای دنیا برسم؛ مثل اورست که بلندترین قلهی جهانه و بعضیها میگن بلندترین جای دنیا اونجاست. البته راستش دلم میخواست دانلد ترامپ بیاد و من رو با هلیکوپترش ببره اون بالا اما نشد چون اون روز سرش حسابی گرم بود و داشت پول پارو میکرد. میخواین بگین چرا اورست؟ در این موارد بهترین جواب اینه که پس کجا؟ یه جواب دیگه هم اینه که تلویزیون برنامهی بهتری نداشت که من ببینم و هوس کنم. باز همه خندیدن. اینجوریا شد که با یه بلد راه مطمئن
تبتی و یه سگ سورتمه که اسمش باب بود، از کاتماندو راه افتادم طرف ایستگاه اول و دو هفتهی تموم اونجا اُتراق کردیم تا بدنمون به ارتفاع زیاد و کمبود اکسیژن عادت کنه مثل پیرمردهای ۱ شخصیتی تلویزیونی و بسیار ثروتمند سیگاری به خس خس افتاده بودیم بالاخره برای صعود به قله آماده شدیم خیلی سخت بود؛ خیلی هم خطرناک بود. مجبور بودیم کلاه ایمنی بذاریم. مدل موهام رو حسابی به هم میریخت ولی در مجموع ارزشش رو داشت میدونستم اگه بتونم قله رو فتح کنم به دنیا نشون دادم که اگه هر مانعی سر راهم بذاره، بهش غلبه میکنم و به هر رؤیایی تو سرمه میرسم واسه همین هم ته زورم رو زدم؛ زور واقعیها ...



دیدگاه کاربران