کتاب پسر خانواده وینزلو

عنوانکتاب پسر خانواده وینزلو
نویسندهترنس راتیگان
ژانرنمایشنامه، درام، کلاسیک
تعداد صفحه136
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

معرفی و دانلود کتاب پسر خانواده وینزلو اثر ترنس راتیگان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نبرد آرتور وینزلو بر سر چیست؟ ظلم‌ ستیزی و عدالت‌ خواهی، صیانت از شرافت و حیثیت خانوادگی و یا حفظ غرور، خودخواهی و خودستایی؟ انتخاب درست کدام است؟ ایستادگی و از پا ننشستن در برابر الیگارشی بی‌ رحمی که با تصمیم ظالمانهٔ به‌ ظاهر کوچک و زدن مهر ننگ بر زندگی پسر نوجوانش، سرنوشت دیگری برایش رقم می‌زند و یا سکوت اختیار کردن و رضایت به تسلیم؟ در این اثر، ترنس راتیگان، با طرح اهمیت کیان خانواده و حفظ شرافت و حیثیت آن به بهایی هرچند گزاف، مخاطب را به چالشی بزرگ فرا می‌خواند …

خلاصه کتاب پسر خانواده وینزلو

دیکی مشغول راه انداختن گرامافونش است که معلوم نیست به چه طریقی، اما دوباره به اتاق پذیرایی راه یافته است. دستهٔ کتاب‌ها و دفتر باز روی میز حکایت از آن دارد که کارهایش ناتمام مانده است. گرامافون وقتی به راه می افتد با صدای خش دار و گرفته‌ای موسیقی قدیمی رگتایم را پخش می‌کند. دیکی چند ثانیه با تحسینی آشکار به موسیقی گوش می‌دهد. کاترین وارد می‌شود. لباس شب به تن دارد دیکی گرامافون را خاموش می‌کند. دیکی: سلام به نظرت پیرمرد از طبقه بالا می‌تونه صداش رو بشنوه؟ کاترین: فکرنکنم من که نمی‌شنیدم. دیکی: دیگه این چیزها روی پدر اثری نداره، هنوز دکتر پیششه؟ کاترین به علامت

تأیید سرش را تکان می‌دهد. -نظر دکتر چیه می‌دونی؟ کاترین: شنیدم گفت پدر به استراحت مطلق نیاز داره. دیکی: همه‌ مون نیاز داریم. کاترین به کتاب‌ها اشاره می‌ کند ولی به نظر نمیرسه تو نیاز داشته باشی. گفت باید بره بیرون شهر و همۀ نگرانی‌هاش رو بذاره کنار. دیکی: اگه از من می‌پرسی، چقدر هم ممکنه همچین کاری بکنه کاترین: می‌دونم. دیکی: میگم که جذاب شدی. جدیده لباست؟ کاترین: واقعاً؟ نه قدیمیه، یه کم تغییرش دادم. دیکی: کجا داری میری؟ کاترین: خونه دلی، اول می‌ریم کرای شام می خوریم. دیکی: چه خوب فکر کنم نمیشه من رو هم با خودت ببری نه؟ کاترین: کاملاً درست فکر کردی. دیکی: از

نظر جان ایرادی نداره. کاترین: مسلماً نداره ولی از نظر من ایراد داره. دیکی: کاش یکی بود من رو با خودش بیرون می‌برد توی دنیای فمینیستی جدیدت به نظرت خانم‌ها اجازه دارن گاهی دست توی جیبشون کنن؟ کاترین: قطعاً. دیکی: واقعا؟ پس دفعه بعد اگه دنبال کسی می‌گشتی که آویزون آقای اسکویت بشه، خوشحال می‌شم خبرم کنی. کاترین می‌خندد: اگه به ادوینا نخ بدی ممکنه ببردت بیرون خیلی پولداره. دیکی: اگه از اون نخ‌ها بهش میدادم تا قیام قیامت نمی‌تونستم ببینمش. کاترین: یه کم تند میری دیکی جان. دیکی: نه نه تند نمی‌رم واقع بینم فقط. وایولت با سینی نقره ای که روزنامه عصر را در آن گذاشته وارد می شود …

دانلود کتاب پسر خانواده وینزلو
11.44 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب پسر خانواده وینزلو
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها