کتاب وقتی پتی به دانشکده میرفت
عنوان | کتاب وقتی پتی به دانشکده میرفت |
نویسنده | جین وبستر |
ژانر | ادبیات داستانی، ادبیات کلاسیک، ادبیات نوجوانان |
تعداد صفحه | 221 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب وقتی پتی به دانشکده میرفت اثر جین وبستر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب وقتی پتی به دانشکده میرفت اثری دیگر از خالق بابالنگ دراز جین وبستر، داستان طنز دختری باهوش و دوستداشتنی به اسم «پتی وایات» را روایت میکند که بعد از ورود به کالج و گذراندن تجربههایی تصمیم میگیرید مسئولیت پذیرتر باشد تا بتواند در آینده و پس از فارغالتحصیلی زندگی بهتری داشته باشد …
خلاصه کتاب وقتی پتی به دانشکده میرفت
رفتار «پتی» در کلاس درس و مقابل استاد نتیجه تلاش مداوم ذهن فعال او بود. او تا کنون که به سال آخر دانشکده رسیده بود برای درس پس دادن روش منظمی پیدا کرده بود به طوری که با صحت و دقت خدشه ناپذیری میتوانست پیش بینی کند که در چه روزی چه درسی از او پرسیده میشود. فن او در این کار که بر حسب موضوع درس و استاد تفاوت پیدا میکرد حاصل ژرف نگری و بینش عمیق او در طبیعت بشری بود که اگر محرک ارزشمندتری داشت ممکن بود نتایج نیکویی به بار آورد. برای مثال در درس شیمی استاد او مردی بود که به هیچ وجه این عقیده قدیمی را که دخترها وظیفه شناس تر از پسرها هستند، قبول نداشت. او ذاتاً آدم بد گمانی نبود اما تجربه طولانی در
امر تدریس او را به حد افراط محافظه کار کرده بود بطوری که در بعضی از اوقات این همه محافظه کاری کاملاً بیجا بود. او در کلاس خود اجازه هیچ گونه قصوری به دانشجویان نمیداد و اگر کسی به درس توجه نشان نمیداد او را اذیت میکرد. «پتی» از همان اوایل سال این نقطه ضعف او را کشف کرد. و برنامه مبارزه خود را بر اساس آن طرح ریزی کرد. زمانی که آزمایشی را که انجام میشد نمیفهمید با چهرهای که از هشیاری و درایت میدرخشید به استاد چشم میدوخت اما هنگامی که درس را درک میکرد و میل داشت که استاد از او درس بپرسد، با لبخندی رویایی نگاه دور پروازش را به پنجره میدوخت و به محض آن که استاد از او سوال میکرد با تظاهر به این که حواسش به
درس نبوده، به عالم واقعیت بر میگشت و بعد از لحظهای تظاهر به تفکر به نحو تحسین انگیزی درس را بازگو میکرد. باید اعتراف کرد که لحظههای پریشان حواسی او نادر بود. او اغلب به نحو چشمگیری به درس توجه نشان میداد. در درس فرانسه فن «پتی» بطور دقیق برعکس بود. استاد این درس که تمام نزاکت بومی نژادش در وجودش جمع بود، فقط شاگردانی را صدا میزد که نظرش را جلب می کردند و به نظر میرسید که تمایل و اشتیاقی به درس پس دادن دارند. از این رو قضیه نسبتاً ساده تر میشد. با این حال همچنان به زیرکی قابل ملاحظهای احتیاج داشت. «پتی» خودکارش را روی زمین میانداخت، ورقهای دفترش را میکند، بند کفشش را گره میزد و حتی بموقع …
- انتشار : 26/11/1403
- به روز رسانی : 27/11/1403