رمان انجمن رز
عنوان | رمان انجمن رز (جلد دوم برگزیدگان جوان) |
نویسنده | مری لو |
ژانر | فانتزی، ادبیات داستانی، داستان نوجوانان |
تعداد صفحه | 405 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان انجمن رز (جلد دوم برگزیدگان جوان) اثر مری لو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آدلینا، و خواهرش، پس از فرار از ترن و نیروهای تفتیش عقاید، در جست و جوی سایر برگزیدگان جوان در شهر مروتاس هستند. آدلینا پس از به دست آوردن متحدینی جدید، به سوی شهر استنزیا به راه میافتد تا انتقام بگیرد. آدلینا این حقیقت تلخ را متوجه شده که نمیتوان به همهی برگزیدگان جوان به چشم یک متحد نگاه کرد …
خلاصه رمان انجمن رز
داخل گرمابه تاریک و خنک است و سقف قوس دار سنگی اش پوشیده از پیچک و خزه پرتوهای باریک نور از شکاف های سقف به داخل میتابند و چاله های آب زیر پایمان را روشن میکنند. با احتیاط از میان ستونهای کهنهی مرمری سالن عبور میکنیم در هوا بوی نم و مُشک پیچیده، چیزی سبز و زنده صدای چک چک آب همه جا طنین انداز است. سرانجام وقتی استخرهای حمام شروع میشوند میایستم و زمزمه میکنم: او کجاست؟ ویولتا چشمانش را به سمت سقف میگرداند در نیم دایره ای میچرخد و بعد بر کنجی تاریک متمرکز میشود. -آنجا. زور میزنم که توی سایهها
را ببینم. صدا میزنم: ماجیانو. صدایم از جا میپراندم میان دیوارها بارها و بارها پژواک میکند تا اینکه سرانجام میشود. کمی خجالت زده گلویم را صاف میکنم و با صدایی آهسته تر ادامه میدهم: به ما گفته اند میتوانیم شما را اینجا پیدا کنیم. سکوتی طولانی برقرار میشود. آن قدر طولانی که فکر میکنم شاید ویولتا اشتباه کرده باشد. بعد کسی می خندد وقتی صدایش طنین میاندازد، برگها از ستونهای خزه زده گرمابه به پایین میبارند. دستههایی از موهای بافته شده یک لحظه در نور پدیدار و ناپدید می شوند. من به طور غریزی، انگار که بخواهم از ویولتا محافظت
کنم دستم را جلوی او باز میکنم صدایی بازیگوش می گوید: آدلینا، چقدر از دیدنت خوشوقتم. سعی میکنم جهت صدا را تشخیص دهم. جواب میدهم: پس تو واقعا مارجیانو هستی، یا فقط داری ما را دست میاندازی؟ بعد از مکثی ادامه میدهد: نمایش کمدیای به نام وسوسهی جواهر را یادت میآید؟ نمایش دو سال پیش با استقبال بسیار در کنترا افتتاح شد، قبل از آنکه سپاه تفتیش آن را ممنوع کند. درست به یاد میآورم وسوسهی جواهر درباره شوالیه احمق متکبری بود که مدام درباره اینکه میتواند جواهری را از مخفیگاه دیو بدزدد وراجی میکرد. فقط …
- انتشار : 17/04/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403