رمان باغ تابوت‌ ساز

عنوانرمان باغ تابوت‌ ساز
نویسندهاستوارت مک براید
ژانرمعمایی، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر
تعداد صفحه1232
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان باغ تابوت‌ ساز اثر استوارت مک براید به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان از جایی شروع می‌شود که طوفانی سخت، شهری ساحلی در اسکاتلند را در‌هم می‌کوبد و باعث سقوط و غرق‌شدن خانه‌ی گوردون اسمیت می‌شود و محل مخفی‌کردن چند جسد در خانه‌ی آشکار می‌شود. قاتل که گوردون اسمیت است فرار می‌کند و اش هندرسون، کارآگاهی که چیزی برای از‌ دست‌ دادن ندارد، به ماجرای قتل ورود می‌کند. استوارت مک براید نویسنده‌ی اسکاتلندی است که داستان‌های جنایی او در شهر گرانیت آبردین و با کارآگاه گروهبان لوگان مکری به‌عنوان قهرمان داستان می‌گذرد …

خلاصه رمان باغ تابوت‌ ساز

آلیس کلاهش را روی سرش کشید و به دل توفان سهمگین بیرون قدم گذاشت به خاطر شدت باران قوز کرده بود و با دقت از بین گودال‌ها به راهش ادامه می‌داد. آلیس با لب و لوچه‌ی آویزان گفت: تو هم فکر می‌کنی من اونجا تأثیر اولیه‌ی بدی داشتم؟ چون حس می‌کنم تأثیر خوبی نذاشتم و واقعاً نمی‌خواستم … -به نظرم فایده‌ای نداره که هر دومون خیس بشیم تو همینجا کنار افسر کارآگاه وات و شاهد بمون. شاید اگه شانس بیاری کمی از خوراک گوشت و سیب زمینی توی یه بشقاب تمیز بریزه و با کارد و چنگال بهت بده. -مواظب باش باشه؟ -قول میدم. به محض اینکه لنگان لنگان دنبال مادر به راه افتادم جریان باد مثل پنجه‌ای نیرومند

در اطرافم شروع به پیچیدن کرد. سپس به طرف خیابان آسفالت پر از چاله رفتیم و من سعی کردم تعادلم را حفظ کنم: داریم کجا می‌ریم؟ -خب راستش ما نمی‌تونیم حرف یه شهروند معمولی رو به این راحتی باور کنیم مگه نه؟ حتی حرف این زن رو که به ادعای خودش داره از رشته‌ انسان شناسی قانونی فارغ التحصیل میشه. مادر چراغ قوه‌اش را روشن کرد و همین طور که به سمت انتهای جاده می‌رفتیم نورش را به سمت باغ‌های اطراف گرفت. از میان صدای زوزه باد داد زد: وقتی دختربچه بودم هر سال عید پاک عادت داشتیم بیاییم اینجا، مامان و بابا یه کلبه کنار ساحل اجاره می‌کردن بعدش توی شن‌ها بازی می‌کردیم قلعه‌ی شنی می‌ساختیم و دنبال

سگ‌های مردم می‌دویدیم. از روی پرچینی کوتاه رد شد و سپس به مسیرش از میان انبوه علف‌های زرد که در معرض جریان باد تکان می‌خوردند ادامه داد: یادمه اون موقع کلاکمارا واقعا خیلی قشنگ بود تا اینکه بخش قدیمیش زیر آب رفت فقط به خاطر تغییرات آب و هواست مگه نه؟ در مقابل حصارهایی که با زنجیر به هم متصل شده بودند ایستاد با اخم به فاصله‌ی بین دو قسمت حصار که با زنجیر به هم فصل شده بود نگاه کرد و لب‌ هایش را به هم فشرد بعد نگاهی به سرتاپای خودش انداخت و دوباره به فاصله‌ی بین دو قسمت حصار چشم دوخت: فکر نمی‌کنم بتونم رد بشم. -یادمه که گفتن یه زن باردار تونسته از بین حصار رد بشه درسته؟ …

دانلود رمان تابوت‌ ساز
84.78 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان باغ تابوت‌ ساز
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها