دانلود رایگان رمان بگذار آمین دعایت باشم اثر هانیه وطن خواه (shazde koochool)
دانلود رمان بگذار آمین دعایت باشم اثر هانیه وطن خواه (shazde koochool) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آمینِ، یک خواهر دارد و مادرش از پدرش طلاق گرفته او همیشه مورد بی مهری پدر قرار دارد، یکی از شرکای پدرش قصد دارد، خواهر آمین را که مورد علاقهی پدر است را بدزد تا آنها را وادار به شراکت کند و همچنین بتواند با او ازدواج کند، که اشتباهی آمین دزدیده میشود، اما پدر برای نجات آمین هیچ کاری نمیکند …
خلاصه رمان بگذار آمین دعایت باشم
صدای داد و فریاد و فحش کشونده بودم طرف در بسته و گوشم هم چسبیده بود به در و منتظر یه فرصت واسه فهمیدن قضیه بودم. صداها ناواضح و منم بی انرژی تر از همه لحظه های زندگیم. دقيقا چند روزه که اينجامو نميدونم ولی گلوی از شدت دردم و سرمای واسم هر لحظه بيشتر شده دارن اطلاع رسانی ميکنن که قراره به کلکسيون دردای اين چند وقته اضافه بشن. باز شدن در يه لبخند پر درد رو لبم نشونده با اون گلودرد به سختی گفتم: چیشده باز اين آقاتون رم کرده؟ خنده تو صداش مشخص در رو پشت سرش بسته گفت: بچه پررو تو ميدونی داری در مورد کی حرف ميزنی؟
از شدت فشار وارده به خود بابت حرف زدن به سرفه افتادم که ليوان آب تو سينی رو به دستم داده گفت: حالت خوبه؟ -عالی… از اين بهتر نميشم، من محشرم الان، فقط يه مشکل کوچولو هست اونم اينه که عزرائيل داره جلو جون سختيم کم مياره. باز چندتا سرفه خشک آخر حرفمو بدرقه کرد. -بيا اين غذا رو بخور جون نداری. -ميشه کوله پشتيمو بهم بدين؟ حداقل يه چی که به دردم بخوره توش پيدا ميشه. -بايد از بچه ها بپرسم کجا گذاشتن، ميارم برات. -معلوم نشد تهش که من کی از اين خراب شده که حتی دستشوييش هم تاريکه ميرم؟ باز چندتا سرفه خشک جونمو نيمه جون کرد. -ميری
دختر، ميری، حالا با اون صدا خروسيت نميخواد واسه من حرف بزنی، بشين غذاتو بخور. کنارم نشسته و من سر به ديوار تکيه داده قاشقو بی ميل تو ظرف گردونده گفتم: تو زندگیم هميشه گفتم خوش به حال آيلين، هميشه گفتم کاش يه بار جای آيلين باشم… سرفه وسط حرفم وقف اندازی کرد. -به نظر تو این تقاص زياده خواهيمه؟ يعنی آيلين هم بود اين همه کتک ميخورد؟… حالا دارم فکر ميکنم يعنی کی نگران من شده ؟اصال نگران شده تا پيم بگرده؟… سرفه باز اذيتم کرد. -هر روز اين اميدو به خودم ميدم که جمشيدخان مياد ولی تهش خودم ميدونم که عمرا واسه خاطر من بياد …
نمیدونم چرا نویسنده های محترم(که بیشترشون خانم هستن)تقریبا همه شخصیتهای مونث رماناشون رو ضعیف،وابسته،هر بلایی طرف سرشون بیاره بازم میبخشنش و…. واقعا یکی بهم بگه😐
من رمانو نیمه کاره رها کردم .
قلم نویسنده قوی نبود و شخصیت دختر مثلا خودساخته و قوی بود ، ولی تو روند داستان نمونه بارز ادم ضعیف بود که تهشم عاشق کسی میشه که مدام شکنجش کرده، به نوعی تجاوز کرده و جلو بقیه تحقیر ….
عاشقش شدم عااااالی بود
اصلا خوب نبود
این رمان فوق العاده ست
رمان های خانم وطن خواه عالی هستند
منظورش از رمان بعدیش کدوم رمانه
این رمان عالیه و خیلی با احساس نوشته شده میتونم با هر خط این رمان ارتباط برقرار کنم من این رمانو نزدیک 10 بار که خوندم بدون اغراق
این رمانو به همه پیشنهاد میکنم
سلام و خسته نباشید… ممنون سایت جامع ، عالی و بروزی دارید.
من این رمان رو تا حالا چند بار از اول خوندم و واقعا عاشق قلم خانوم وطن خواه هستم.
امیدوارم در پناه حق موفق و سربلند باشید
لطفاً رمان دریچه از خانم وطن خواه رو برامون بذارید (البته رمان چاپ شده مثل رمان گوشماهی ولی همونطور که اون رمان رو رایگان گذاشتید لطف کنید دریچه رو هم رو سایت قرار بدید) این رمان و رمان طلاهای این شهر ارزانند رو که چندسالی هست تو هر سایتی پیدا میشه ولی بازم خدا قوت و تشککککککر