دانلود رایگان رمان خشم یک زن اثر مهدیه خجسته
دانلود رمان خشم یک زن اثر مهدیه خجسته به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در این داستان خشم یک زن خیانت دیده را میخوانیم، خیانت از همسرش! آتیش انتقامش انقدر شعله وررمیشود که با هیچ آبی خاموش شدنی نیست تا اینکه نامزد سابقش سر و کله اش پیدا میشود و….
خلاصه رمان خشم یک زن
وسط راه زنگ خونه به صدا در اومد. کلافه پوفی کشیدم و با همون سر و وضع بدون نگاه کردن چشمی در و باز کردم. این روزها دیگه هیچی برام مهم نبود. شهاب با اخمهای درهم نگاهی به سر و وضعم کرد و گفت: باز که این شکلی اومدی جلوی. با اعصابی خراب که بیشتر بخاطر اون خواب کذایی شعله های آتش بود گفتم: «کارتو بگو شهاب قرار دارم!» لبخندی زد و وارد شد. -میدونم با دخترا قرار داری اما قبلش اومدم ازت بپرسم، فکراتو کردی؟ بدون اینکه محلش بدم کنار رفتم و به سمت اتاقم رفتم. شهاب هم دنبالم میاومد. -حوا؟ با توام! بی حوصله گفتم: «چیه؟» وا رفته گفت: «مگه نگفتی
فکر میکنی؟ خب اومدم ببینم فکرتو کردی؟» چشمی توی حدقه چرخوندم و بی حوصله گفتم: «هنوز فکرامو نکردم.» روی تخت نشست که چپ چپ نگاهش کردم اما اهمیت نداد. -حوا اذیت نکن دیگه! در کمد و باز کردم و پالتوی کرمی رنگم و همراه شلوار راستهی قد نود و کفشهای ده سانتی مشکی رو بیرون آوردم و روی تخت گذاشتم. بدون اهمیت به حرف شهاب حولهی کوچیک و از روی موهام برداشتم و با اخمهای درهم همونطور خیس بالای سرم بستم و چتریهام و توی صورتم ریختم. در حال آرایش کردن بودم که متوجه شدم پشت سرم ایستاده و از توی ایینه با چشمهای حسرت وار
نگاهم میکنه. دیدن چشمهای مظلومش برام سخت بود. بدون نگاه کردن بهش به کارم ادامه دادم و ماسک همیشگی رو به چهره ام زدم و جدی گفتم: به من نگاه نکن شهاب. شهاب نفس کلافهای کشید و بعد از نیم نگاهی به من از اتاق خارج شد. شهاب هم داره عین من میسوزه! منم یه زمانی ترکش کردم اما نه بی دلیل… حس میکنم زندگی دو سال پیشم بخاطر آه شهاب بود که به این روز افتاد. در اتاقم و بستم و لباس هام و تنم کردم. گپ کرمی رنگم و که تنم کردم با برداشتن پالتو و کیف و کفش از اتاق خارج شدم. دیدم که شهاب جلوی در بالکن ایستاده و سیگار میکشه. همین که …